رمز عشق
28 بهمن 1392 توسط پوررحمتي
پشت احساس شقایق های مست
بی گمان رمزی به نام عشق هست
عشق ؛سرفصل کتاب بی کسی
شعله ای در آب و تا ب بی کسی
باید از دلبستگی ها پاک شد
در وجود آشنایش خاک شد
سوختن کی کار هر نالایق است
این نشان رد پای عاشق است
یک قدم بردار تا دیروز خود
هان ! ببین همسنگر پیروز خود
آنکه الهامی به قلبش نور داد
یک غم مبهم ولی مستور داد
نیمه شب غرق خدای عشق بود
روزها هم کد خدای عشق بود
فاتح نقش بلند قاف اوست !!
بی گمان اخلاص از اوصاف اوست
ای نشان زخم های بی نشان!
محرم زنجیره های آسمان!
عده ای از کاروان جا مانده اند
در غریبی زار و تنها مانده اند
روزگاری قلب ها شان می تپید
رنگ از رخساره ها شان می پرید
چفیه ها بوی خدا می داد و بس
خنده ها درس وفا می داد و بس
گریه ها شوق رهایی از زمین
شوق غلتیدن به میدان های مین
هر چه می رفت از سر آیینه ها
پاک تر می شد صفای سینه ها
عاقبت هر کس که مجنون وار بود
از غم دوری لیلی زار بود
نیمه شب پیغام مولایش رسید
سر به دامان وصالش شد شهید
شعر از زینب پوررحمتی