بسم الله الرحمن الرحیم
و يستثيرون به دواء دائهم.
و پرهيزگاران درمان دردهاى خود را از قرآن مىگيرند.
***
شرح: همچنانكه درد حُزن متقيان بواسطه تلاوت قرآن تشديد مىشود، دواى آن هم از قرآن به دست مىآيد، اگر حزن آنها از عواقب امور و جهل به آن باشد، با خواندن قرآن نور اميد هر چه بيشتر در قلب آنها تجلّى كرده و هر چه بيشتر تلاش مىكنند، و بهره بر مىگيرند، و اگر حزن آنها بواسطه دورى و عدم وصال به محبوب باشد، قرآن به عنوان نامهاى اميدبخش و نويد دهنده در راه رسيدن به اين وصال است،
منبع: مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق اسلامی در نهج البلاغه (خطبه متقین)، جلد: ۱، صفحه: ۴۶۷، نسل جوان، قم - ایران، 1385 ه.ش.
موضوع: "شوکت بندگی"
انسانى كه قلبش به نور حق، به ايمان و تسليم گشاده مىشود، آرامش و وقار مىيابد.
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدٰادُوا إِيمٰاناً مَعَ إِيمٰانِهِمْ وَ لِلّٰهِ جُنُودُ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ وَ كٰانَ اللّٰهُ عَلِيماً حَكِيماً.او كسى است كه آرامش و سكينه را در دلهاى مؤمنان نازل كرد تا ايمانى بر ايمانشان افزوده شود. لشكر آسمانها و زمين از آن خداست و خداوند دانا و حكيم است.
«سكينه» در اصل از مادۀ سكون به معنى آرامش و اطمينان خاطرى است كه هر گونه شك و ترديد و وحشت را از انسان زايل مىكند و او را در طوفان حوادث و در برابر سختىها و حمل مسئوليتهاى سنگين ثابت قدم مىدارد. اين آرامش ممكن است جنبۀ عقيدتى داشته باشد و تزلزل اعتقاد را بر طرف سازد، يا جنبۀ عملى داشته باشد و ثبات قدم و مقاومت و شكيبايى و وقار به انسان بخشد.اين آرامش، اطمينان ناشى از ايمان است كه در قلب مؤمن وارد مىشود و به سبب آن، مؤمن قادر به حمل بارهاى سنگين مىگردد و در آزمايشها و دشوارىهاى امور با قوّت و استوار برخورد مىكند.زيرا ياد خدا و غير او را از ياد بردن، دل را گشاده مىدارد و آرامش مىبخشد و رفتار را با وقار مىسازد.اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللّٰهِ أَلاٰ بِذِكْرِ اللّٰهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ.كسانى كه ايمان آوردهاند، و دلهايشان به ياد خدا مطمئن و آرام است، آگاه باشيد با ياد خدا دلها آرامش مىيابد.
آن كه به ايمان شرح صدر يافته است، آرامش مىيابد، از اضطراب و بىثباتى آزاد مىشود. شرح صدر تجافى از دنيا مىآورد و اين امر سبب مىشود به خاطر آن چه از دست داده است، اندوهگين نشود و به آن چه دارد دلبستگى پيدا نكند؛ و اين موجب آرامش روحى و وقار و ثبات قدم مىشود. چنين كسى در اداره امور دچار تزلزل نمىگردد.
منبع:دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی «منطق عملی»، جلد: ۳، صفحه: ۱۹۴، دريا، تهران - ایران، 1383 ه.ش.
ـ اگر نمیتوانی خدا را ببینی، لااقل غیر خدا را نبین!
ـ هر کجا اختلاف باشد «جیب بر»ها جمعند، از کنار آنجا رد شو و به کار خود مشغول باش.
ـ منعم بهتر از نعمت است.
ـ در مباحثه، اصولاً نفس دخالت میکند و به جدل تبدیل میشود: «لا جدال فی الحج (ألقصد)«.
ـ اگر انبیاء رشد نداشتند، ما برای آنها صلوات نمیفرستادیم.
ـ مؤمن سالک، بدون شک به مرحلهای میرسد که دیگران او را غیر عادی میبینند.
ـ تو حسنت را مخفی کن، خدا آشکار میکند.
ـ حضرت وقتی تشریف میآورند توبه را از کافرین نمیپذیرند چون وقت عملشان سر آمده است. از مؤمنین هم نمیپذیرند، چون میگویند حالا که به ما متصل شدی نیازی به توبه نیست.
ـ راه خدا نقد است. محبت و ولایت هم نقد است.
ـ محبت، اصل دین است.
ـ اگر یک ذره از محبت علی (ع) به قلبتان بیفتد، ذاتتان به جنبش در میآید.
ـ هرچه شیرین کاری داری در راه خدا بزن.
ـ مملوکِ داراییهای خود نباشید تا بتوانید آنها را در هر راهی خرج کنید.
ـ رفع احتیاجتان که شد، خدا اگر خواست بیشتر میدهد.
ـ هر چیزی که به شما نرسید، بدان که از اولش مال تو نبوده است.
ـ باصره و سامعه و ذائقه و لامسه و شامه و شهوت (خواست) و غضب و عقل، هشت در بهشتند و آنها بدون عقل، هفت در جهنم است.
ـ سالک، اول راه پکر است؛ و چون چیزهایی میخواهد که خدا برایش صلاح نمیداند.
ـ گریه و عزاداری، برای تشفی قلب و محزون شدن برای خون ائمه است، و نباید تمام زندگی انسان را بگیرد.
ـ وقتی غیبتی نزد اصحاب جنت میشود، آنها با برودت خود آتش آن را خاموش میکنند. ولی انقدر قدرت اهل جنت زیاد است که اصلاً آتش نزدیک آنها نمیشود.
ـ از نشانههای پیشرفت در سلوک، میتوان زیاد شدن حب به خدا و در مقابل بیعلاقگی به دنیا و غیر خدا، خوش رفتاری با دیگران و به طور کلی تمام علاماتی که در عشقهای مجازی از جمله «ولایخافون لومه لائم» را نام برد.
ـ مواظب باش که مجلس ذکر تنبل خانه تو نشود! و زن و بچه را به حال خود رها ننمایی!
ـ خداوند اول گفت تو عطا کن تا من هم عطا کنم (کما تدین تدان)؛ در عمل «کما تدان تدین» شد.
ـ دنیا میته است؛ ولی استفاده از آن به قدر ضرورت اشکالی ندارد.
ـ گویا خشوع، عناصری از تواضع، خوف و وقار را داراست.
ـ در خیاطی برای خدا، یا اندازه بدوز یا بلند!
ـ شما مؤمنین، آب قلیل هستید. هر وقت خود را گل آلود کنید، خداوند گودالی سر راه شما قرار میدهد، تا دوباره صاف شوید.
ـ عارف چون در مرکز دایره است، میبینید که همه، روی شعاعها به سوی مرکز در حرکتند. ولی بقیه افراد با هم نزاع میکنند.
ـ غصه برای چیزی بخورید که عمرش کم نباشد. «آنها» که هستند که غصهای ندارد، دنیا هم که زود گذر است. ولی اگر عادتتان غصه خوردن است، برای اولی بخورید!
ـ ماه محرم، یکی از ماههای تکامل است.
ـ امیدوارم گوشت و پوست و رگتان هم «حسین حسین» بگوید.
ـ از خوبیهای «هیچی» این است که اولاً حفظ کردن نمیخواهد؛ و ثانیاً ادبِ در مقابل مولا است.
ـ هنگام عزاداری، انسان در دلش را باز میکند و امام حسین (ع) داخل میشوند.
ـ سعی انسان، عین توکل و واگذاردن امور به اوست.
ـ خداوند، شیطان را هم برای تکامل انسان قرار داده است.