پشت احساس شقایق های مست
بی گمان رمزی به نام عشق هست
عشق ؛سرفصل کتاب بی کسی
شعله ای در آب و تا ب بی کسی
باید از دلبستگی ها پاک شد
در وجود آشنایش خاک شد
سوختن کی کار هر نالایق است
این نشان رد پای عاشق است
یک قدم بردار تا دیروز خود
هان ! ببین همسن… بیشتر »
آرشیو برای: "بهمن 1392"
آیینه ای و درنفس خسته من پیدایی
هر وقت که تنهاتر از قطره شوم دریایی
تنگ است دلم به وسعت چشمانت
ای آیه عشق پس تو کی می آیی؟؟ بیشتر »
بیا آغاز کن؛ این ناتمام رو به پایان را
که با ابری ترین بیتش ،گرفته نبض باران را
نمانده غیرت مردی که باشد مرهم دردی!
و نامردی ایمانها به تنگ آورده شیطان را . بیشتر »
از این تصاویر خدادادی لذت ببرید
بیشتر »
صدای سرفه نمرود دیگری
در نبض تاریخ
تکرار شد و بیماری ظلمت همه گیر !
...عده ای که با فندک روشنفکری
استدلالشان روشن بود
وعده مومیایی کردن خوشبختی را
-به رگهای تفکر بشریت -
تزریق می کردند!
...عده ای در زیر سقفی
که تنفر از آن می چکید
خواب های طلای… بیشتر »
خاطره سکوت تو! نشسته روبروی من
اول آشنایی و لحظه گفتگوی من
حسرت مبتلا شدن ،لذت دیوانه شدن
زلف پریشان تو و صحنه جستجوی من
اشاره می کنی بیا ! پر زترانه می شوم
ناز دگر برای چه ؟می شکنی سبوی من!
همدم تنهایی من!! آینه طعنه می زند؛
صبر سرش نمی شود ،بر… بیشتر »
از شوق تو فهمیدم دنبال چه می گردی
عمری ست که با غصه هم سفره و هم دردی
آن شب که نشانش را از آینه پرسیدی
من پشت سرت بودم اورا که صدا کردی
او را که جوابت را با خنده و افسون داد
او را که به او گفتی تو مرهم هر دردی
هم صحبت او بودی با غیر نیالودی… بیشتر »
آن زخم پیر کهنه سر باز کرده امشب
شوق نگفته ها را آغاز کرده امشب
شاید عجیب باشد لبخند تلخ زخمش
با غصه ای عفونی دمساز کرده امشب
در فکر یک اشاره از چشم مست لیلی
تا سرزمین مجنون پرواز کرده امشب
هر چند شرح حالش یک قصه قدیمی ست
آنرا به حرمت عشق آواز کر… بیشتر »
عشق می پیچد به خود از سوز درد
هر که بی درد است اینجا نیست مرد
عشق آمد جمله عین و شین وقاف
خنجری بر گرد راسی در طواف
عشق ترکیبی ز عین و قاف و شین
حا حامیم در میان یا و سین
آری عشق آمد ز قاف و شین و عین
عشق یعنی یک کلام و آن حسین
(شاعر ابو الفضل… بیشتر »
مادری که بیش از 17سال بر مزار فرزند شهیدش زندگی می کرد . بیشتر »
یکبار که آقا مهدی زین الدین به سختی توانست خود را از چنگ بچه های بسیجی خلاص کند با چشمانی اشک آلود نشسته بود و به خودش تشر می زد و می گفت :مهدی !خیال نکنی کسی شده ای که اینها اینقدر به تو اهمیت می دهند !تو هسچ نیستی ،تو خاک پای بسیجیانی !همین طور می گفت… بیشتر »
یکبار که آقا مهدی زین الدین به سختی توانست خود را از چنگ بچه های بسیجی خلاص کند با چشمانی اشک آلود نشسته بود و به خودش تشر می زد و می گفت :مهدی !خیال نکنی کسی شده ای که اینها اینقدر به تو اهمیت می دهند !تو هسچ نیستی ،تو خاک پای بسیجیانی !همین طور می گفت… بیشتر »
الهی،به حق خودت حضورم و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده !
الهی ، راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر !
الهی ، هر چه پیش آمد خوش آمد که همه مهمان سفره توایم !
الهی ، حرم بر نامحرم حرام است ،محرم چرا محروم باشد !
الهی ، آمدم ردّم مکن ، آتشینم کرده ا… بیشتر »
ای مفضّل :از منافع گریه کودکان نیز آگاه باش .بدان که در مغز کودکان رطوبتی است که اگر در آن بماند بیماریها و نارسایی های سخت و ناگوار به او رساند ؛مانند نابیناییو جز آن . گریه آن رطوبت را از سر کودکان سرازیر و بیرون می کند و بدین وسیله سلامتی تن و درستی… بیشتر »
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم. بیشتر »