طه

اللهم عجل لولیک الفرج
  • خانه 
  • شکر گزاری 
  • تماس  
  • ورود 

مقدمه

سلام این وبلاگ افتخار دارد لحظاتی را در کنار شما عزیزان باشد .لطفا با نظرات خود مرا یاری دهید .

دل خوشی

16 اسفند 1392 توسط پوررحمتي
دل خوشی

وقتی که با  سکوت “زهره “

 

همه ستاره ها خاموش شد

به آسمان شعرم

هلال ماه می خندید

وتنها” آیه تطهیر “دلداری ام داد .

ز-پ

ادامه »

 16 نظر

برای بانو زین ابیها "سلام الله علیها"

15 اسفند 1392 توسط پوررحمتي

سه بیت از” مثنوی زینبیه “ا را ضمن عرض تبریک میلاد بانو تقدیم میکنم :

الهی زینبی کن راه دل را

و پرکن از تفکر آه دل را

ببخشای از ترحم کن نگاهم

اسیر جهل و درگیر گناهم

ولی از عشق و مستی ام لبالب

شوم آخر فدای نام زینب

“زینب پوررحمتی “

 1 نظر

برای بانو زین ابیها "سلام الله علیها"

15 اسفند 1392 توسط پوررحمتي



سه بیت از” مثنوی زینبیه “ا را ضمن عرض تبریک میلاد بانو تقدیم میکنم :

الهی زینبی کن راه دل رر

و پرکن از تفکر آه دل را

ببخشای از ترحم کن نگاهم

اسیر جهل و درگیر گناهم

ولی از عشق و مستی ام لبالب

شوم آخر فدای نام زینب

“زینب پوررحمتی “

 3 نظر

پیامک

14 اسفند 1392 توسط پوررحمتي


با وضو بخوابیم شاید از یار پیامکی آمد .

با وضو باشیم تا همه کارهایمان عبادت شود .

با وضو بمانیم ، اگر می خواهیم بمانیم .

 نظر دهید »

مرتبه عشق

13 اسفند 1392 توسط پوررحمتي

تا در دلم افتاد که از عشق بگویم

دیدم ز تو نقشی به سر و پای وجودم

محو رخ خود می شوم از مردم چشمت

از بس که به دور از تو در آیینه سرودم

یک لحظه نشد بی تو بخواهم که بمانم

حیف است بگویم که چه ها بی تو کشیدم

رفتار من از تابش خندیدنت آری

مشکوک به دیوانه شده از تو شنیدم

هر شب به سرم می زند از غصه بمیرم

یاد تو ولی مایه تسکین و امیدم

در می زنم آنقدر رقیبان که بدانند

با عشق به این مرتبه عشق رسیدم

این پنجره بسته به روی همه کس را

عمری به سوی گوشه چشم تو گشودم

گفتم به وصیت که به قبرم بنویسند :

ای کاش که از زمره یاران تو بودم

تقدیم به عشاق غمت یوسف زهرا ( عج)

این لحظه ناب و همه بود و نبودم

“زینب پوررحمتی”

 2 نظر

فاش

10 اسفند 1392 توسط پوررحمتي

سرو باید از خجالت خم شود!!!!!!!!!!!!!!!!!

غوطه در آیینه های غم شود!!!!!!!!!!!!!!!!!

عاقبت “زهرا” (سلام الله علیها) به دلها فاش گفت

شیعه باید با “علی” (علیه السلام ) همدم شود

 3 نظر

فرصت چیدن

10 اسفند 1392 توسط پوررحمتي

به جز تکرار جان کندن نمانده ست

و دردی هم به جز ماندن نمانده ست

به بغض خسته این آه دلگیر

که دیگر شوق باریدن نمانده ست

چنان زخم عمیقی دارد این دل!

که حتی نای نالیدن نمانده ست

به لطف باغ عشق عمرم به سر شد

و حالا فرصت چیدن نمانده ست

ولی دیدم به تابوتم نگاهی!!!

که دیگر جای سوزاندن نمانده ست

تمنای “فنا” را بیش از این کن

که امکان جدا ماندن نمانده ست

“زینب پوررحمتی “

 4 نظر

زیبا ترین لبخند ها

02 اسفند 1392 توسط پوررحمتي



لبخند کودکان ، آرام بخش ترین و زیباترین آهنگ دنیا .

 3 نظر

درد نامه

02 اسفند 1392 توسط پوررحمتي

Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 alse” LatentStyleCount="156″>

e="font-size: x-large;">مولا !

چگونه محراب تشنه نیاز نباشد

وقتی ردّپای بی نهایت عاسق

بر ساحل در یای نگاهت پیداست ؟

وقتی سکوت

خلاصه درد ها و فریاد در گلو مانده

پنجره های طوفانی ست !!

کاش

قلم از هرم آتشین عنایتت

شکفته می شد

و راز بغضِ نشکفته ات را فاش می کرد !

وای بر من اگر غیر تو را یابم !!

بگذار بگویم که در انفاق رکوعت

آسمان سر به سجده نهاد

و چگونه خدا مفتخر به نامت شد

گر چه تو خود نامی از هزار نام اویی!!!

Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 alse” LatentStyleCount="156″>

 1 نظر

رمز عشق

28 بهمن 1392 توسط پوررحمتي

پشت احساس شقایق های مست

بی گمان رمزی به نام عشق هست

عشق ؛سرفصل کتاب بی کسی

شعله ای در آب و تا ب بی کسی

باید از دلبستگی ها پاک شد

در وجود آشنایش خاک شد

سوختن کی کار هر نالایق است

این نشان رد پای عاشق است

یک قدم بردار تا دیروز خود

هان ! ببین همسنگر پیروز خود

آنکه الهامی به قلبش نور داد

یک غم مبهم ولی مستور داد

نیمه شب غرق خدای عشق بود

روزها هم کد خدای عشق بود

فاتح نقش بلند قاف اوست !!

بی گمان اخلاص از اوصاف اوست

ای نشان زخم های بی نشان!

محرم زنجیره های آسمان!

عده ای از کاروان جا مانده اند

در غریبی زار و تنها مانده اند

روزگاری قلب ها شان می تپید

رنگ از رخساره ها شان می پرید

چفیه ها بوی خدا می داد و بس

خنده ها درس وفا می داد و بس

گریه ها شوق رهایی از زمین

شوق غلتیدن به میدان های مین

هر چه می رفت از سر آیینه ها

پاک تر می شد صفای سینه ها

عاقبت هر کس که مجنون وار بود

از غم دوری لیلی زار بود

نیمه شب پیغام مولایش رسید

سر به دامان وصالش شد شهید

شعر از زینب پوررحمتی

 4 نظر

آیه عشق

26 بهمن 1392 توسط پوررحمتي

آیینه ای و درنفس خسته من پیدایی

هر وقت که تنهاتر از قطره شوم دریایی

تنگ است دلم به وسعت چشمانت

ای آیه عشق پس تو کی می آیی؟؟

 1 نظر

نبض باران

26 بهمن 1392 توسط پوررحمتي

بیا !آغاز کن؛ این ناتمام رو به پایان را

که با ابری ترین بیتش ،گرفته نبض باران را

نمانده غیرت مردی که باشد مرهم دردی!

و نامردی ایمانها به تنگ آورده شیطان را .

 نظر دهید »

ببینید و لذت ببرید

24 بهمن 1392 توسط پوررحمتي

 

 

از این تصاویر خدادادی که متعلق به شهر زیبای دورود  است  دیدن بفرمایید و لذت ببرید

 

 2 نظر

امام (ره)مردی از تبار ابراهیم (ع)

20 بهمن 1392 توسط پوررحمتي



صدای سرفه نمرود دیگری

در نبض تاریخ

تکرار شد و بیماری ظلمت همه گیر !

…عده ای که با فندک روشنفکری

استدلالشان روشن بود

وعده مومیایی کردن خوشبختی را

-به رگهای تفکر بشریت -

تزریق می کردند!

…عده ای در زیر سقفی

که تنفر از آن می چکید

خواب های طلایی را به لجن تعبیر می کردند .!!

ناگهان !!!

نبض تاریخ تند تر زده شد

کسی با تبری  از تبار ابراهیم

و حنجره ای از جنس هدایت

بت بزرگ را نشانه گرفت .

تمام پنجره های بسته از بغض  “طاغوت  “

یک دسته

“انقلاب ” کردند !

از برکت ابتدای بیداری

کابوس تلخ کبوتر های زندانی

و عشق های ثمر سوز کوچه بازاری

به انتهای درک واصل شد

پیشانی نصف النهار

از یکدلی گنجشک های آزاده -حزب اللهی -ترک برداشت

و خط استوا از گرمی قلب هلشان گر گرفت

پس آ ن گاه تاریخ 12 بهمن 1357 در تقویم دلها ثبت شد.

شعر از زینب پوررحمتی

 نظر دهید »

خاطره سکوت

20 بهمن 1392 توسط پوررحمتي

خاطره سکوت تو! نشسته روبروی من

اول آشنایی و  لحظه گفتگوی من

حسرت مبتلا شدن ،لذت دیوانه شدن

زلف پریشان تو و صحنه جستجوی من

اشاره می کنی بیا ! پر زترانه می شوم

ناز دگر برای چه ؟می شکنی سبوی من!

همدم تنهایی من!! آینه طعنه می زند؛

صبر سرش نمی شود ،برده دل آبروی من

بی خطر و صاف شده، جاده تنهایی دل

سری به خانه ام بزن ،سری به آرزوی من

” فنا ” فدای چشم تو ، نگاه اگر نمی کنی

گوش به ناله ام بده! گوش به های و هوی من

شعر از زینب پوررحمتی

 نظر دهید »

خاطره سکوت

20 بهمن 1392 توسط پوررحمتي
 نظر دهید »

راز (غزلی تقدیم به رهبرعزیزم)

20 بهمن 1392 توسط پوررحمتي

از شوق تو فهمیدم دنبال چه می گردی

عمری ست که با غصه هم سفره و هم دردی

آن شب که نشانش را از آینه پرسیدی

من پشت سرت بودم اورا که صدا کردی

او را که جوابت را با خنده و افسون داد

او را که به او گفتی تو مرهم هر دردی

هم صحبت او بودی با غیر نیالودی

از سادگی ام گفتم سوغات چه آوردی ؟

گفتی تو ز شوق خود وز شرم گناه من

وز طرز نگاه او گه سرخی و گه زردی

پیش خودمان باشد از رنگ رخت پیداست

تو عاشق مولایی ،فرزند همان مردی

پس لحظه دیدارت یک جمله تمنا کن

که ای خسته غربت ها وقت است که برگردی

(شعر از زینب  پوررحمتی )

 نظر دهید »

لبخند تلخ

19 بهمن 1392 توسط پوررحمتي

آن زخم پیر کهنه سر باز کرده امشب

شوق نگفته ها را آغاز کرده امشب



شاید عجیب باشد لبخند تلخ زخمش

با غصه ای عفونی دمساز کرده امشب

در فکر یک اشاره از چشم مست لیلی

تا سرزمین مجنون پرواز کرده امشب

هر چند شرح حالش یک قصه قدیمی ست

آنرا به حرمت عشق آواز کرده امشب

عشق ” فنا “  در این جا حیران لطف یار است

گویی که شاه عشاق در باز کرده امشب

شعر از زینب پوررحمتی

 1 نظر

عشق می پیچد به خود از سوز درد

18 بهمن 1392 توسط پوررحمتي

عشق می پیچد به خود از سوز درد

هر که بی درد است اینجا نیست مرد

عشق آمد جمله عین و شین وقاف

خنجری بر گرد راسی در طواف

عشق ترکیبی ز عین و قاف و شین

حا حامیم در میان یا و سین

آری عشق آمد ز قاف و شین و عین

عشق یعنی یک کلام و آن حسین

(شاعر ابو الفضل سپهر)

 نظر دهید »

ننه علی

18 بهمن 1392 توسط پوررحمتي

مادری که بیش از 17سال بر مزار فرزند شهیدش زندگی می کرد . ”   شهید قربانعلی رخشانی “

اتل متل یه مادر نحیف و زار وخسته

با صورتی حزین و دستای پینه بسته

دستای پینه دارش عجب حماسه سازه

دستایی که پرچم بابا رو ور می داره

درسته که بچه اش تو جبهه ها شهید شد

درسته که موی اون بعد بابا سفید شد

اما خون بابا  و موهای مادر من

وقتی با هم جمع شدن سیلی زدن به دشمن

 نظر دهید »

شهید مهدی زین الدین

18 بهمن 1392 توسط پوررحمتي

یکبار که آقا مهدی زین الدین به سختی توانست خود را از چنگ بچه های بسیجی خلاص کند با چشمانی اشک آلود نشسته بود و به خودش تشر می زد و می گفت :مهدی !خیال نکنی کسی شده ای که اینها اینقدر به تو اهمیت می دهند !تو هیچی نیستی ،تو خاک پای بسیجیانی !همین طور می گفت و آرام آرام می گریست .(به نقل از کتاب اتل متل عشق سرخ)

 

 نظر دهید »

شهید مهدی زین الدین

18 بهمن 1392 توسط پوررحمتي

یکبار که آقا مهدی زین الدین به سختی توانست خود را از چنگ بچه های بسیجی خلاص کند با چشمانی اشک آلود نشسته بود و به خودش تشر می زد و می گفت :مهدی !خیال نکنی کسی شده ای که اینها اینقدر به تو اهمیت می دهند !تو هسچ نیستی ،تو خاک پای بسیجیانی !همین طور می گفت و آرام آرام می گریست .(به نقل از کتاب :اتل متل عشق سرخ )

 نظر دهید »

الهی نامه

17 بهمن 1392 توسط پوررحمتي

 

الهی،به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده !

الهی ، راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر !

الهی ، هر چه پیش آمد خوش آمد که همه مهمان سفره توایم !

الهی ، حرم بر نامحرم حرام است ،محرم چرا محروم باشد !

الهی ، آمدم ردّم مکن ، آتشینم کرده ای سردم مکن !

الهی ، از دردم خرسندم که درمانش تویی !

برگرفته از الهی نامه آیت الله حسن زاده آملی

 

آبشار بیشه شهرستان دورود

 نظر دهید »

فواید گریه کودکان

17 بهمن 1392 توسط پوررحمتي

 

ای مفضّل :از منافع گریه کودکان نیز آگاه باش .بدان که در مغز کودکان رطوبتی است که اگر در آن بماند بیماریها و نارسایی های سخت و ناگوار به او رساند ؛مانند نابیناییو جز آن . گریه آن رطوبت را از سر کودکان سرازیر و بیرون می کند و بدین وسیله سلامتی تن و درستی دیده ایشان را فراهم می آورد .پدر و مادر از این راز آگاه نیستند و مانع آن می شوند که کودک از گریه اش سود ببرد .اینان همواره در سختی می افتند و می کوشند که اورا ساکت کنند و با فراهم کردن خواسته هایش از گریه بازش دارند ،ولی نمی دانند که گریه کردن به سود اوست و سرانجام نیکی پیدا می کند .

بدین ترتیب چه بسا که در اشیاء،منافعی نهفته باشد که معتقدان به اهمال و بی تدبیری در کار عالم از آن غافل اند و اگر می دانستند ،هیچ گاه نمی گفتند که فلان چیز بی ثمر است ؛زیرا آنان از اسباب و علل آگاه نیستند .براستی هرچه را که منکران نمی دانند عارفان می بینند .چه بسیار است چیز هایی که دانش اندک آفریدگان از آن کوتاه و خالق آفرینش با دانش بی پایانش از آن آگاه است .قداستش عظیم . کلمه اش والاست.

و اما آبی که از دهان کودکان سرازیر می شود و خارج می گردد ،رطوبتی ست که اگر در بدن هایشان بماند ،آثار وخیمی بر جای می گذارد .چنانکه دانی گاه که رطوبت بدن برچیده می شود (و بر دیگر عناصر ، غلبه می کند)شخص ، دچار کودنی ، دیوانگی ،کم عقلی ، فلج و لقوه و جز آن می گردد.

خداوند جل و علا تدبیر چنان نمود که این رطوبت در دوران کودکی از دهانشان بیرون رود و در بزرگی از سلامت تن برخوردار گردند .بدین ترتیب ،پروردگار به خاطر نادانی آفریدگان برآنان منت نهاد و تفضل نمود .اگر اینان از داده ها و نعمت های بی شمار او آگاه بودند ،هیچ گاه در معصیت و لغزش از فرمانش فرو نمی افتند . پاک و منزه خدایی که چه بزرگ است نعمت های او بر مستحقان و دیگر آفریدگان !و چه والاتر استاز آنچه باطل گرایان می پندارند .


((به نقل از کتاب توحید مفضل))

عکس فوق مربوط به دریاچه زیبای گهر شهرستان دورود می باشد

ادامه »

 نظر دهید »

صلوات

17 بهمن 1392 توسط پوررحمتي


اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم.

محبت یگانه اکسیری ست که مس وجود آدمی را زر می کند ، خدا از این اکسیر در وجود آدم دمید و گرنه وجود کی از عدم می آمد به وجود !؟پس هر آنکه محبت و عشق ندارد هیچ است .

من به ولای محمد وآل او مستم           هم بگیرد در دو جهان دستم.

عارف هم عصر مرحوم حاج اسماعیل دولابی (اعلی الله مقامه)در کتاب طوبای محبت 2فرمود:رغبت ،جلو انسان را باز می کند .رغبت و محبت راه دور را نزدیک می کند ….این میوه وشجره محبت است .

عکس مقابل مربوط به دریاچه گهر شهرستان دورود می باشد . از تمام هموطنان عزیز درخواست می کنم از این جاذبه طبیعی خداوند دیدن  فرمایید

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3

جستجو

Random photo

دل نوشته نانوشته  .....

آرشیو وبلاگ من

  • خرداد 1400 (4)
  • آبان 1399 (2)
  • تیر 1399 (7)
  • خرداد 1399 (10)
  • فروردین 1399 (1)
  • مهر 1398 (1)
  • شهریور 1398 (1)
  • شهریور 1397 (1)
  • فروردین 1397 (1)
  • اسفند 1396 (2)
  • آبان 1396 (3)
  • شهریور 1396 (1)
  • بیشتر...

آمار

  • امروز: 16
  • دیروز: 32
  • 7 روز قبل: 377
  • 1 ماه قبل: 1841
  • کل بازدیدها: 57858

خبرنامه

تبلیغات

  • رتبه بندی و امتیازدهی وبلاگ ها
  • آموزش ویدیویی وبلاگ نویسی
  • تکنیک های افزایش بازدید
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس