مقدمه
سلام این وبلاگ افتخار دارد لحظاتی را در کنار شما عزیزان باشد .لطفا با نظرات خود مرا یاری دهید .
سلام این وبلاگ افتخار دارد لحظاتی را در کنار شما عزیزان باشد .لطفا با نظرات خود مرا یاری دهید .
ما اگر پوياى فلسفه روزه و حكمت تشريع آن باشيم و از خواص و فوائد آن بخواهيم اطلاعات بيشترى پيدا كنيم و به اشكال تراشيهاى منتقدين پاسخ اقناع كننده بدهيم به سخنان حكيمانه و درربار حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در نهج البلاغه گوش فرا مى دهيم در قسمتى از اين خطبه امام مى فرمايد:
«و مجاهدة الصيام فى الايام المفروضات، تسكينا لاطرافهم، و تخشيعا لابصارهم، و تذليلا لنفوسهم و تخفيضا لقلوبهم، و اذهابا للخيلاء عنهم لما فى ذلك من تعفير عتاق الوجوه بالتراب تواضعا و التصاق كرائم الجوارح بالارض تصاغرا و لحقوق البطون بالمتون من الصيام تذللا» اميرمؤمنان عليه السلام به دنباله
مطالب ارزشمندى مى فرمايد: از خدا بترسيد و از كيفر تباهكارى در دنيا، و از زيان ستمگرى در آخرت … و خداوند بندگان مؤمنش را حفظ مى فرمايد، به وسيله نمازها و زكاتها، ( و سپس فوائد و پارهاى از علل و فلسفه روزه را بيان مى فرمايد) و كوشش در گرفتن روزه در روزهاى واجب، براى آرام ماندن دست و پا و اندام و ديگر ايشان (از معصيت و نافرمانى) و چشم به زير انداختنشان و فروتنى جانهاشان، و زبونى دلهاشان، و بيرون كردن كبر و خودپسندى از آنان، چون در نماز است ماليدن رخسارهاى نيكو براى فروتنى، و (هنگام سجده نمودن) چسبانيدن اعضاء شريفه (هفت موضع) را به زمين براى اظهار كوچكى و «ذلت به پيشگاه با عظمتش» و در روزه رسيدن شكمها به پشتها براى خضوع و ناچيز دانستن خويش كه روزه و نماز و زكات فلسفهاش سازندگى و تزكيه، و تذلل و تقلل به پيشگاه حضرت حق است، و از چيزهائى است كه مى تواند آدمى را از چنگ شيطان نجات بخشد، و از انواع بيماريهاى ظاهرى و باطنى برهاند، و مخصوصا درس مقاومت و مبارزه را عملا ياد آدمى دهد، مخصوصا روزه است كه از امتيازات بخصوص برخوردار است، كه پاداش آن فقط به خداوند بزرگ برگزار شده است.
كه اميرالمؤمنين(عليه السلام) درجائى ديگر مى فرمايد:
«و الصيام ابتلاء لاخلاص الخلق»
منبع:.aviny.com
«روزه» یکی از برنامه های تربیتی و تکامل دهنده انسان و ضامن سعادت دنیا و آخرت و سلامت جسم و روح آدمی است. روزه رمز تقوا و پرهیزکاری ؛ تهذیب نفس و پالایش درون؛ تمرین صبر، خودداری و ایستادگی در برابر تمایلات اهریمنی نفس سرکش؛ و مبارزه با شیطان است. بدون عکس
روزه مکتب انسان ساز، آرامش دهنده روح و روان، تربیت دهنده نیروهای درونی، و زیبا کننده چهره شخصیت انسان در پرتو وصل به نیروی لایزال الهی است و جان انسان را در مسیر نسیم های رحمت الهی قرار می دهد.
روزه خانه تکانی دل از گناه و آلودگی، صفای باطن، و شکوفا کننده نهال ایمان در بوستان جان است. باید آن را یک موهبت الهی دانست که اثراتش در رشد و بالندگی، تربیت روح، اصلاح رفتار و اعتلای بهداشت روانی وصف ناشدنی است. آنچه پیش رو دارید، تنها بخشی از آثار و فواید تربیتی شگفت انگیز روزه است، که از نظر خوانندگان گرامی می گذرد.
دست یابی به ملکه تقوا
مهمترین فایده و اثر روزه که قرآن کریم به آن تصریح دارد، «تقوا» و پرهیزکاری است.
چنانکه می فرماید: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ای کسانی که ایمان آورده اید، روزه بر شما واجب شد، همانگونه که بر آنها که پیش از شما بودند واجب شد، باشد که تقوا پیشه کنید.»
تقوا حالت، ملکه و صفت ثابتی است که آدمی را از کمین گاه های شیطان و نفس اماره می رهاند و از آلودگی به گناهان و رذایل اخلاقی بازمی دارد. در واقع تقوا برای انسان به حصار و سپری می ماند که از حملات وسوسه های شیطانی و کشش ها و تمایلات نفسانی در امان می دارد. از این رو است که قرآن کریم ما را در آیات زیادی به این گوهر گرانبها توصیه می کند:« فاتقوا الله مااستطعتم؛ تا می توانید تقوای الهی پیشه کنید.»
تقوا سرآمد همه خصلت های اخلاقی «التقی رئیس الاخلاق»؛ سرچشمه همه کارها و نیکی ها، و کنترل کننده و رهنمون کننده افکار و رفتارهای انسانی است. چنانکه پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله) می فرماید:«علیک بتقوی الله، فانه راس الامر کله؛ بر تو باد تقوای الهی، چرا که سرچشمه همه چیز است.»
علامه طباطبایی در مورد فایده و ضرورت تقوا می گوید:«داشتن تقوا چیزی است که کسی در آن شک ندارد، چرا که هر انسانی با فطرت خود درک می کند، که اگر بخواهد به عالم پاکی و بلندی متصل شود، و به مقام بلند کمال و روحانیت ارتقاء یابد، اولین چیزی که لازم است بدان ملتزم شود این است که از افسار گسیختگی خود جلوگیری کند، و بدون هیچ قید و شرطی سرگرم لذت های جسمی و شهوات بدنی نباشد، و خود را بزرگتر از آن بداند که زندگی مادی را هدف بپندارد. و سخن کوتاه آنکه از هر چیزی که او را از پروردگار تبارک و تعالی مشغول سازد، بپرهیزد.»
تقوا پلکان بزرگ تکامل است؛ و هدف از انجام همه عبادات- همچون روزه- صعود به قله بلند واستوار این ارزش بزرگ الهی می باشد. این گوهر کمیاب چیزی نیست که به راحتی به دست آید، بلکه باید برای کسب آن رنج کشید؛ ازگناهان خویشتن داری کرد؛ دائم با تمایلات نفسانی نبرد نمود؛ و یک لحظه از وسوسه های شیطانی غفلت ننمود.
تهذیب نفس و پالایش درون
یکی ازعبادت های مهمی که انسان را در خودسازی و تزکیه و تهذیب نفس یاری می دهد، «روزه» است. روزه باعث می شود که آدمی بر نفس سرکش خویش لگام زند، با شهوات و هوا و هوس هایش مبارزه کند، و تمایلات و خواهش های نامشروع و نامعقول نفس را تحت کنترل درآورد: چنانکه امام صادق (علیه السّلام) فرمود: روزه خواهشهای نفسانی را ناتوان می کند
نفس اماره و سرکش، انسان را همواره به بدی ها و گناهان امر می کند، «ان النفس بالسوءازاین رو، قرآن کریم یادآور می شود که مراقب خود باشید، «علیکم انفسکم «
آدمی تا زمانی که اسیر هوا و هوس ها و دلبستگی های نفسانی است، هرگز روی سعادت و رستگاری را نخواهد دید و در اثر رذایل اخلاقی و بیماری ها و ناهنجاری های روحی چون خودپرستی، تکبر، ریاست طلبی، کینه، حسد، ریا، غیبت و … به پست ترین مرتبه های انسانی سقوط می کند، تا جایی که از حیوان هم پست تر می شود. اما با تزکیه و تهذیب نفس، خودسازی و مبارزه با نفس اماره است که انسان به کمال و رستگاری، و هدف خود از زندگی دست می یابد.
ذات اقدس الله کمال روح را در تزکیه آن می داند:«قد افلح من زکها¤ و قد خاب من دسها؛ هر کس نفس خود را تزکیه کرد رستگار شد؛ و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته، نومید ومحروم گشته است.» «فلاح» در حقیقت جامع همه کمالات انسانی است، و راه رسیدن به آن از دیدگاه قرآن کریم، تزکیه و تربیت نفس است.
تزکیه به معنی تطهیر، پالایش و پاکسازی از آلودگی که سبب رشد و شکوفایی استعدادها و کمالات انسانی می شود. برای اثبات این مسئله سرنوشت ساز، تنها در آغاز سوره شمس به یازده موضوع مهم ازعالم خلقت و ذات پاک خداوند قسم یاد شده، و بیشترین سوگندهای قرآن را به طور جمعی در خود جای داده است.
در مکتب تربیتی روزه، برای کاملتر شدن و تاثیر افزونتر آن در نظام روحی- روانی شخص،توصیه اکید بر امساک و روزه داری اندیشه و فکر، تمام حواس پنجگانه واعضا و جوارح بدن ازآلودگی های اخلاقی وگناهان شده است. امام علی (علیه السلام) می فرماید: «صوم الجسد الامساک عن الاغذیه … و صوم النفس امساک الحواس الخمس عن سائر المئاثم و خلو القلب من جمیع اسباب الشر؛ روزه جسم، خودداری ازغذا و روزه روح، خودداری حواس پنج گانه ازگناهان، و خالی بودن قلب ازهمه عوامل بدی است.» حتی در بعضی از روایت ها روزه بدون این شرایط بی تاثیر شمرده شده است. چنانکه حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) می فرماید: «روزه داری که زبان و چشم و گوش و جوارح خود را حفظ نکند، روزه اش به چه کارش خواهد آمد».
آزادی از قید و بند شهوات و تعدیل غریزه جنسی
روزه، انسان را از قید و بند شهوت ها، عادت ها و هوا و هوس ها آزاد می سازد، وبه سوی رشد و بالندگی و ملکوت اعلی پرواز می دهد. واقعیت این است که نوع انسان ها آزاد نیستند؛ بلکه در بند وثیقه اند و خودشان با سوء اختیار خود، دست و بال خود را بسته اند. قرآن کریم می فرماید: «کل نفس بما کسبت رهینه، هرکسی در گرو دستاورد خویش است.» از نظر امام علی(علیه السّلام) آزاد کسی است که شهوت ها را ترک کند؛ «من ترک الشهوات کان حرا.»
روزه ماه رمضان از برنامه هایی است که انسان را به خود باز می گرداند، و ضمیرش را آگاه و شعورش را بیدار می سازد. روزه دار سحر از میان بستر خواب برای خوردن سحری و راز و نیاز برمی خیزد، و از قید خواب و عادت به استراحت آزاد می شود. در تمام طول روزخود را از سیطره و تسلط جسم و غرایز حیوانی و عادت به خوردن و آشامیدن بیرون می کشد، و طلسم هوا و هوس را می شکند. در میان شهوات، این شهوت شکم و شهوت جنسی است که خانمان سوزند. به فرموده امام باقر(علیه السّلام) «هنگامی که شکم سیر شود، طغیان می کند.» امام رضا(علیه السّلام) نیز در بیان حکمت های روزه، این مژده را می دهد که: «روزه موجب شکسته شدن شهوات می شود.»
با جستجو در آیات و روایات درمی یابیم که یکی از ابزارهای مهم شیطان «شهوت جنسی» است. بیشترین فشار غریزه جنسی با فرارسیدن بلوغ نوجوانان و جوانان همراه است، که شهوت جنسی آنها شعله ور می شود، و حال آن که شرایط ازدواج و ارضای صحیح این غریزه فراهم نشده است. قرآن مجید ضمن ستایش از کسانی که دامن خویش را از آلودگی بازداشته، جز با همسر و کنیز خویش درنمی آمیزند؛ کسانی را که این حدود را رعایت نمی کنند، نکوهش کرده، آنان را تجاوزکار می خواند. و توصیه می کند که جوانان خود را به ازدواج در بیاورید؛ و به کسانی که وسیله زناشویی نمی یابند، امر می کند که باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بی نیاز سازد.
عفت در مقابل شهوت است. شهوت به هرگونه خواهش نفسانی و میل و رغبت به لذات مادی اطلاق می گردد. ولی عفت یک صفت درونی است که از تمایلات و شهوات نفسانی حفظ می کند. روزه یک وسیله بسیار مطمئن برای عفت و پاکدامنی است. از این رو، پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) توصیه می کند: «ای گروه جوانان، هرکس از شما که توانایی ازدواج را دارد، ازدواج کند؛ و هرکس که برایش مقدور نیست، بسیار روزه بگیرد، چرا که روزه از نیروی شهوت می کاهد.»
تقویت اراده، و نیرومندی و تلطیف روح
یکی از مشکلات انسان های عصر نوین کاستی نیروی اراده و کمبود اعتماد به نفس و عزت نفس است، که باعث بروز خیلی از مشکلات و اختلالات روحی و روانی شده، و مانع پیشرفت و بالندگی، و لذت بردن آنها از زندگی شده است. چنین افرادی نمی توانند از پس مشکلات زندگی خود برآمده و آنها را حل کنند، و در نهایت ناامید و مأیوس شده و افسرده می شوند.
دین مبین اسلام با برنامه های تربیتی غنی خود، مانع بروز چنین مشکلاتی می شود. روزه بهترین وسیله تقویت اراده و افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس است. شخص روزه داری که یک ماه بر گرسنگی و تشنگی فایق آمده و تمایلات شهوانی خود را تحت کنترل درمی آورد، در واقع نیرویی به دست می آورد که در سایر ایام نیز بر مشکلات و فشارهای درونی و بیرونی غلبه کرده و می تواند با اراده ای پولادین رو به سوی پیشرفت و تکامل گام برداشته و قله های خوشبختی و سعادت را فتح کند.
این همه احساسات، غرایز و تمایلات گوناگون و متضاد درونی، اگر به گونه معقول ارضا و اشباع نشوند و به طور صحیح رهبری و تعدیل نگردند، وجود انسان را از توفان های وحشت و اضطراب پرمی کنند. انسان برای تسلط بر چنین وضعیتی محتاج یک نیروی روحی و روانی قوی است. دراین میان روزه با تربیت و تقویت روح، نیروهای روانی را توانمند کرده و برای این پیکار درونی آماده می سازد و با رفع اضطراب و فشارهای روانی، روح را آرامش خاص می بخشد. حضرت علی(علیه السّلام) می فرماید: «روزه آرام بخش دلها است.»
خداوند متعال در قرآن کریم، هدف بسیاری از احکام را تحصیل طهارت روح می دان. و دستور می دهد که از آلودگی هجرت کنید تا به طهارت معنوی دست یابید. «والرجز فاهجر» گناه چرک است، و زنگار و حجابی بر روی قلب، که روزه گرفتن حالتی را در آدمی پدید می آورد که تیرگی حاصل از گناه را می زداید. لذا قرآن (نساء۹۲٫، مائده۸۹٫ و کفاره برخی از گناهان را روزه داری قرار داده است.
در ایام روزه داری به دلیل امساک از خوردن و آشامیدن و نیز کنترل تمامی گذرگاه های ورود اطلاعات به ذهن، روح و روان، بیشتر فراغت یافته، فعالیتشان برای پرداختن به امور مادی و دنیوی کاهش می یابد، و امکان پرداختن به امور معنوی بیشتر می شود؛ در نتیجه روح از لطافت و صفای بیشتری برخوردار می گردد. لذا امام صادق(علیه السّلام) می فرماید: «روزه موجب صفای دل و پاکی اعضا و جوارح می شود.» روح در فضای معنوی ماه مبارک رمضان که با بوی خوش راز و نیاز و بندگی در درگاه الهی عطرآگین شده، به پرواز درمی آید. سحرگاهان خواندن دعای پررمز و راز سحر و ابوحمزه ثمالی لطافت خاصی به روح آدمی بخشیده و انسان را در عالم ملکوتی و روحانی سیر می دهد و به افق بالاتر می برد.
افزایش صبر و تحمل
یکی دیگر از مشکلاتی که دامنگیر خیلی از افراد می باشد، پایین بود ظرفیت صبر و تحمل است. به عنوان نمونه، تجربه نشان داده است که علت بروز خیلی از مشکلات خانوادگی، مشاجره های زناشویی و خستگی آنها از زندگی، سطح تحمل و شکیبایی کم آنها است.
گاه در میان بهترین و سالم ترین دوستان و خانواده ها نیز مشکلات و مسایلی پیش می آید که ناگهان سطح برانگیختگی و پرخاشگری را در افراد بالا می برد، و منجر به رفتارها و گفتارها و دست کم برداشت های غیردوستانه می شود که گرچه ممکن است بزرگ و اساسی به نظر بیایند، ولی با اندک تحملی قابل کنترل و مهار می باشند.
سوءتفاهم ها و اصطکاک منافع در روابط اجتماعی امری اجتناب ناپذیر است و داشتن صبر و تحمل در مواجهه با رفتار، گفتار و افکار دیگران از جمله پایه های اساسی یک رابطه اجتماعی مثبت و سازنده است. واقعیت این است که زندگی دنیوی پر از پستی ها و بلندی ها است. هیچ انسانی نیست که بی عیب و نقص باشد و با سختی ها و ناملایمات روبرو نشود.
خود خدا در قرآن می فرماید: «لقد خلقنا الانسان فی کبد؛ ما انسان را در رنج و سختی آفریدیم.» انسان در اثر این سختی ها است که آبدیده و آزموده می شود. خوشبختی و سعادت خریدنی نیست؛ بلکه یافتنی است، آدمی با بردباری و سعی و تلاش خویش به رشد و بالندگی، و سعادت و خوشبختی می رسد.
روزه یک ورزش روحی است که انسان را به صبر و مقاومت و ترک لذتها تمرین می دهد، تا در کوره حوادث بتواند مقاوم باشد. از این رو، در آیات و روایات از روزه به صبر و از ماه رمضان به ماه صبر تعبیر شده است. امام رضا(علیه السّلام) در تفسیر آیه کریمه «واستعینوا بالصبر و الصلوه ؛ از صبر و نماز یاری بجویید.» می فرماید: «از صبر و نماز یاری بجویید و صبر یعنی روزه».و از پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) روایت شده که ماه رمضان را چنین توصیف می کرد: «ماه رمضان ماه صبر است و پاداش صبر، بهشت است.»
پرورش وجدان
وجدان نیروی آسمانی و قوه ملکوتی در نهاد انسان است که او را به کارهای نیک تشویق می کند، و از کارهای زشت باز می دارد. در اثر این نیرو، وقتی انسان کار نیکی به جا آورد شاد و خوشحال می شود و احساس راحتی و آرامش می کند و هرگاه عمل ناپسند و گناهی از او سر زند، این نیرو او را توبیخ و سرزنش می کند، و از کرده خود پشیمان می شود. قرآن کریم چنین حالت وجدانی را «نفس لوامه» می نامد، و در سوره قیامت به آن سوگند یاد می کند، که نشانه عظمت آن است؛ «ولا اقسم بالنفس اللوامه؛ سوگند به نفس سرزنشگر.»
نفس لوامه دومین مرحله از نفس است که انسان پس از تعلیم، تربیت و مجاهدت، به آن ارتقا می یابد. در این مرحله ممکن است آدمی بر اثر طغیان غرایز گاه مرتکب خلاف هایی بشود، اما فورا پشیمان می گردد و به ملامت و سرزنش خویش می پردازد. این وجدان هنگام وسوسه های شیطانی نیز به کمک مردم پرهیزکار برمی خیزد و آنها را از خطر سقوط در گناه نجات می دهد.
روزه از عباداتی است که با خلوص و پاکی نیت و پیروی از وجدان دینی انجام می شود، و ریاکاری و اغراض باطل در آن کمتر وارد می شود. زیرا روزه صبر است و امساک از مفطرات؛ و این خویشتن داری و مصابرت را کسی که نیت پاک و شوق به اطاعت فرمان خدا و پاسخ به ندای وجدان نداشته باشد انجام نمی دهد، و درخلوت از خوردن و آشامیدن پرهیز نخواهد کرد. این است معنی فرمایش امیرالمؤمنین (علیه السّلام)«خداوند روزه را برای آزمون اخلاص بنده واجب کرد.
تغییر رفتار وکردار
روزه داری درتغییر رفتار و احیای شخصیت سالم انسان موثر است. این اثر خود به دو صورت اثر بازداری از رفتارهای منفی و نابهنجار، و اثر واداری به رفتارهای مثبت، بهنجار وخداپسند می باشد. با این همه آثاری که روزه دار – همچون دست یابی به تقوا، تهذیب نفس، تقویت نیروهای روحی و روانی، پرورش وجدان، افزایش سطح صبر و…-، طبیعی است که رفتارهای منفی و نابهنجار تغییر یافته، و در جهت بهنجار و مثبت قرار خواهد گرفت. چرا که هرگونه تغییری در افکار، انگیزه ها و تمایلات انسان، مستقیما در رفتارش نمایان می شود.
روزه داری در طول سی روز ماه رمضان تأثیر عمیقی در فرد گذاشته، ضریب عفت و پاکدامنی، و رفتارهای خداپسند را بالا می برد؛ و حتی شخصیت او را نیز تربیت و ترمیم می کند. از این رو است که امام صادق(علیه السّلام) درمورد آثار روزه می فرماید:«روزه موجب پاکی اعضا و جوارح، بازسازی ظاهر و باطن، شکرگزاری بر نعمت های الهی، احسان به فقرا، تضرع و خشوع وگریه زیاد و… می شود.»
اصولا هرگونه عادات، اعتقادات، روحیات(انگیزه ها و هیجانات) و روشی که به انسان جهت می دهد، شاکله و شخصیت انسان محسوب می شود. انسان هنگامی که عملی را تکرار می کند، نخست «حالت»، سپس «عادت» و بعد تدریجاً تبدیل به «ملکه» می شود. همین ملکات است که به اعمال انسان شکل می دهد و خط او را درزندگی مشخص می سازد. «قل کل یعمل علی شاکلته»، بگو هر کس طبق شخصیت و خلق و خوی خود عمل می کند.» آیات دیگر قرآن نیز دلالت می کنند که خلق و خوی انسان قابل تغییر است؛ و سرنوشت هیچ کس تغییر نمی کند، مگر اینکه خودش را تغییر دهد.
پس با این همه آثار مثبتی که روزه بر رفتار و کردار انسان می گذارد، و فضای معنوی که ماه مبارک رمضان دارد، تعجب برانگیز نیست که هر ساله طبق آمارهای رسمی نهادهای انتظامی و قضایی، میزان تخلفات و جرایم مختلف در طول ماه رمضان کاهش چشمگیری پیدا می کند. امید است همواره از برکات معنوی این ماه بهره مند شویم.
منبع:rozenews.com
روش صحیح تغذیه در ماه رمضان یکی از موارد مهمی است که لازم است مورد توجه قرار گیرد تا از عوارض جسمی و یا عصبی جلوگیری شود. در غیر اینصورت ممکن است عوارضی حاصل شود که یا روزه گرفتن را عامل آنها محسوب کنند و یا اثرات آن باعث عدم تداوم روزه گرفتن گردد.
بطور کلی چهار فاکتور در تغذیه در ماه رمضان باید مورد توجه قرار گیرد که عبارت اند از:
الف- زمان غذا خوردن، ب- میزان غذا خوردن، پ – چگونه غذا خوردن، ت- انتخاب نوع غذا.
الف-تغذیه در ماه رمضان- زمان غذا خوردن:
در ماه مبارک رمضان زمان غذا خوردن اصلی سه مرحلة سحر، افطار و شام می باشد که لازم است کاملاً از هم مجزا باشند. دو زمان سحر و افطار تقریباً مشخص شده است. در سحر لازم است که طوری برنامه ریزی شود که علاوه بر زمان کافی برای ذکر و دعا و عبادت زمان کافی برای غذا خوردن در نظر گرفته شده باشد. یکی از موارد اشتباه غذایی در این مرحله تسریع در غذا خوردن در وقت سحر است که اثرش بعد از چند روز روزه گرفتن در سیستم گوارش خواهد بود مثل سنگینی معده، عدم مراحل هضم طبیعی غذا در طول روز، ترشی معده و در ادامه به ناراحتی های معده و روده دچار خواهند شد.
نکته دیگر در مورد تغذیه در ماه رمضان این است که باید به زمان صرف افطار و شام توجه داشت.نبایستی بدون درنظر داشتن حجم غذای خورده شده در افطار وارد مرحله شام خوردن شد. صرف افطار می بایست در اولین فرصت ممکن صورت گیرد تا تداخلی با زمان شام خوردن پیش نیاید.فاصله زمانی افطار و شام باید آنقدر باشد که در موقع صرف شام غذای هضم نشده در معده نباشد. زمان شام خوردن هم باید طوری برنامه ریزی شود که تا قبل از خواب زمان کافی برای هضم وجود داشته باشد و نباید با شکم پر به رختخواب رفت.
ب- تغذیه در ماه رمضان-میزان غذا خوردن:
یکی دیگر از نکاتی که در مورد تغذیه در ماه رمضان باید به آن توجه کرد میزان غذا خوردن است.یکی از مشکلات در سیستم غذایی بسیاری از افراد این است که حجم غذا تحت کنترل نیست. حجم غذای افطار باید بسیار کم باشد تا قبل از شام خوردن از معده خارج شده و امکان شام خوردن بدون اثر مضر جانبی وجود داشته باشد. حجم شام باید بنحوی کنترل شود تا هم امکان خوردن میوه بعد از شام باشد، نه تنقلات مرسوم بعد از شام بر محتویات معده فشار آورد، نه مشکلی در روند خواب پیش آید، و نه مانعی بر غذا خوردن در وقت سحر حاصل شود.
پ- تغذیه در ماه رمضان- چگونه غذا خوردن
یکی از معضلات غذا خوردن خیلی افراد سریع خوردن غذا است که معمولاً یا به دلیل محدودیت زمانی است ویا استرس داشتن در موقع غذا خوردن ویا به رسم عادت. به هر دلیل که باشد تاثیرات مضرش در روی معده بسیار شدید خواهد بود و عواقبی ناگوار به دنبال خواهد داشت. پس در ماه مبارک باید دقت داشت تا تنظیم وقت بصورتی انجام شود تا غذا خوردن در سحر، افطار وشام به تعجیل صورت نگیرد. بنابراین با آرامش غذا خوردن و در شرایط نگرانی ، استرس و ناراحتی غذا نخوردن خیلی در تأمین سلامتی دستگاه گوارش مؤثر است.
تغذیه در ماه رمضان
ت- تغذیه در ماه رمضان -انتخاب نوع غذا
یکی دیگر از نکات در مورد تغذیه ماه رمضان این است که باید توجه خاصی به نوع غذای مصرفی خود داشته باشید.غذاهایی که ما میخوریم مهمترین فاکتور تعیین کنندة سلامتی و بیماریهای ماست. با کمال تاًسف عوامل متعددی چون عدم اطلاع از مواد غذایی، قدرت هوس در انتخاب، انتخاب غذا در تنوعات مکانی-زمانی، تبلیغات تولید کننده ها، و انتخاب بر اساس قدرت اقتصادی در انتخاب نادرست غذایی ما دخالت دارند.
در این مقاله هدف اشاره به مواد اولیه سالم ویا ناسالم موجود در مواد غذایی نیست بلکه مقصد انتخاب غذاهایی است که برای شام ، سحر و افطار مناسب هستند.تغذیه در ماه رمضان باید به گونه ای باشد غذا های انتخاب شده در سحر، افطار، و شام می بایست مواد لازمه ۲۴ ساعته بدن یعنی کربوهیدراتها، چربی، پروتئین، فیبر، ویتامینها، آنزیم ها و مواد معدنی لازم را به بدن برسانند. به عبارت دیگر بجای افزایش حجم در یک وعده غذا ، تاًمین نیازهای غذایی باید بین غذاهای سحر، افطار، و شام تقسیم شوند.
نکات تغذیه ایی ماه رمضان در وقت سحر:
موارد زیر در موقع سحری خوردن پیشنهاد میشوند:
-خوردن غذا های اصلی با در نظر گرفتن حجم آن، شرایط جسمی ، سنی، وضعیت های خاص روزه گیر و یا داشتن بیماری اشکال ندارد.
-بایستی از چندین نوع غذای پختنی استفاده کرد.
-یکی از نکاتی که باید در مورد تغذیه در ماه رمضان به آن توجه کرد این است که به جای اینکه معده خود را ازچندین نوع غذای پختنی پر کنید، از میوه جات، سبزی جات، صیفی جات، و نوشیدنی های سالم و چای های گیاهی متعدد که به منظور های مختلفی وجود دارند استفاده کنید.
-جای نوشابه های مضر، قندی، رنگی ودارای مواد نگهدارنده از چای های گیاهی متعدد برای تصفیه خون، جگر، کلیه ها، وشستن معده و روده از مواد نامناسبی که توسط غذاها و خوردنی ها وارد بدن میشوند ویا برای جلو گیری از افزایش کلسترول، قند، چربی، فشار خون و… استفاده نمایید.
تغذیه در ماه رمضان
حتماً از غذاهای قلیا ساز مثل میوه ها، سبزیجات، صیفی جات، و غلات نیز به همراه غذا استفاده کنید.خوردن و نوشیدن مواد غذایی را که تولید اسید می نمایند کنترل نمایید مثل: انواع گوشت، ماهی و غذاهای دریایی، لبنیات، تخم مرغ، حبوبات، خشکبار، شکر ، روغن ها وسرکه.
غذا ها را خوب بجوید زیرا بزاق قلیایی(تیالین)در اثر خوب جویدن غذا ، حالت اسیدی آن را تبدیل به قلیایی میکند.از خوردن غذا های رنگیزه دار، طعم دهنده دار، دارای مواد نگهدارنده و نیز از غذا های تصفیه شده مثل: آرد سفید، قند، نوشیدنی های شیرین ورنگی، قهوه، پنیر های فرآوری شده، آب میوه های ساختگی، سوسیس و کالباس که عوارض متعدد غیر قابل جبرانی دارند و بعضی نیز باعث خستگی روزانه می شوند پرهیز کنید.
-از خوردن نمک تا حد امکان بپرهیزید.
-یکی دیگر از نکات تغذیه ایی در ماه رمضان این است که از خوردن آب قبل از خوردن سحری خودداری کنید و همچنین از خوردن نوشابه های قند دار نیز در وقت سحر جلوگیری کنید.
نکات تغذیه ایی ماه رمضان در وقت افطار:
به دلایل مختلف غذا های افطار نباید شامل غذا های اصلی، حجیم وسنگین باشد زیرا:
-معده مدتی خالی بوده و نبایستی به یکباره آنرا به فعالیت وادا شت.
-باید معده آمادگی پذیرش شام را داشته با شد.
-ابتدا با مقداری آب گرم و خرما، خوردن را آغاز کنید.
-خوردن مقداری کمی آش بدون حبوبات توصیه می شود.
-از غذا های بدون چربی در افطار استفاده نمایید.
-از خوردن آجیل جات، بستنی، چیبس، گوشت جات، پنیر، ماست وشیر پر چرب در افطار بپرهیزید.
-در خوردن شیرینی جات در موقع افطار افراط نکنید از قند های ساده بجای قند های مرکب استفاده کنید تا بتوا نید به میزان لازم شام صرف کنید.
-در خوردن نوشیدنی اصراف نکنید زیرا مانع شام خوردن خواهد شد.
نکات تغذیه ایی ماه رمضان در وقت شام:
همانطور که گفته شد سعی کنید بین افطار و شام فاصله کوتاه باشد.
-قبل از شام آب میل نکنید.
-اگر حجم غذا ی شام بیش از حد باشد، هم خواب را تحت تاًثیر قرار میدهد ، هم مانع خوردن غذادر سحر خواهد شد و هم تکرار آن باعث سوء هاضمه و بروز بیماری های گوارشی خواهد شد.
-حجم شام باید آنقدر کنترل شده باشد که جلو خوردن میوه جات را نگیرد.
-اگر بعد از شام قصد خوردن تنقلات را دارید، از قبل میزان شام را کنترل نمایید.
-آنچه در مورد خوردن سحری قابل ملاحظه است ، در مورد شام هم صادق است.
منبع:pezeshkan.org
چه شد که عالم اندیشه سوگوار افتاد براق عرصه اشراق بی سوار افتاد
فقیه فاتح اسرار را چه پیش آمد که در محاق افق آفتاب تار افتاد
قلندران قدر را ز موج خیز قضا به غرقه گاه فنا عاقبت گذار افتاد
از این مصیبت سنگین، خمید قامت غم جهان به سوگ نشست و زمانه زار افتاد
نوشت خامه تقدیر بر رواق سپهر که روح حادثه زین داغ، بی قرار افتاد
هزار قله آتشفشان برآرد سر ازین شراره که در جان روزگار افتاد
زمان به زانوی غم سرنهاد زین ماتم زمین ز سینه برون، داغش آشکار افتاد
شکست دست اجل، شاخ سبز دانایی درخت خرم دانش، ز برگ و بار افتاد
به باغ لاله هزاران هزار می نالند که ناشکفته گل از شاخه، صد هزار افتاد
توان صبر نباشد در این عزای عظیم که اشک حوصله از چشم انتظار افتاد
نصرالله مردانی
22
1- خود را در شرایط ناآشنا قرار دهید.
کافیست کارهایی انجام دهید که حقیقتا و واقعا برایتان تازگی دارد. مثل یادگیری یک زبان جدید، یادگیری نواختن یک ساز یا مسافرت! گوپنیک میگوید: با مسافرت به اماکن جدید، شناخت شما از محیط کمتر میشود؛ ممکن است گم شوید، زبان آنجا را نمیدانید. در نتیجه، شما احساس میکنید که تمامی این اطلاعات جدید را یکباره دریافت میکنید، همانطور که کودکان دنیا را میشناسند.
کودک درون,ارتباط با کودک درون,نگاه کودکان
2 – یادگیری ماجراجویانه را در پیش بگیرید، نه یادگیری بهره ورانه !
گوپنیک میگوید: در بزرگسالی ما سعی در حل کردن مشکلات کنونی خود داریم. کودکان و نوجوانان مشکلی ندارند، از این جهت انرژی آنها صرف کشف موضوعات جدید میشود. این تفاوت بین یادگیری ماجراجویانه یعنی یادگیری برای یادگرفتن و یادگیری بهره ورانه یعنی یادگیری برای استفاده بردن است. تجربههای جدید صرفا برای لذت تجربه، شما را وادار به تفکر در خصوص موضوعات مختلف میکند.
کودک درون,ارتباط با کودک درون,نگاه کودکان
3 – عادات خلاقانه داشته باشید!
مشکل است که انسان وقتی اغلب اوقات درگیر کار در بیرون و در خانه است، احساس کنجکاوی و عدم دغدغه داشته باشد. به همین دلیل باید به نوعی برنامهریزی کنیم تا هر روز لحظاتی را برای انجام فعالیتهای تقویت کننده خلاقیت اختصاص دهیم.
گابریل برن استاین، نویسنده کتاب معجزات اکنون و نویسنده HuffPost میگوید: هرچه ما تجارب خلاقانه جدیدی بدست آوریم، بیشتر با کودک درونمان در ارتباط خواهیم بود. خلاقیت به ما آزادی برای خود بودن و حس رهایی میدهد.
کودک درون,ارتباط با کودک درون,نگاه کودکان
4 - بنگرید!
دنیای بزرگی اطراف ماست، اما خیلی راحت میتوان با پریدن از یک فعالیت به دیگری از آن غافل شد. اینگونه نباشید! برن استاین میگوید: با بزرگتر شدن، فراموش کردم که به آسمان نگاه کنم. من روز خود را با نگاه کردن به صفحه تلفن همراهم شروع میکردم و از یک کار به سوی دیگری میشتافتم و این امر باعث شد تا زندگی را فراموش کنم! از کودکان یادبگیرید که استاد لذت بردن از اطرافشان هستند! گاه و بیگاه مکثی کنید تا تمامی آنچه در اطرافتان در جریان است را ببینید.
کودک درون,ارتباط با کودک درون,نگاه کودکان
5 – با کودکان وقت بگذرانید.
گوپنیک میگوید: من یک نوه دو و نیم ساله دارم و وقتگذرانی با او باعث میشود بفهمم دنیا چقدر زیبا و پر محتواست. درست است که به عنوان سرپرست کودکتان، همواره چنین فرصتهایی برایتان وجود ندارد، اما وقتی که فرصت داشتید “مکثی کنید و از آرامش بودن در کنا ر کودکان لذت ببرید.” گوپنیک میگوید: از این فرصت استفاده کنید!
او میگوید: بشمارید و ببینید یک کودک 2 تا 4 ساله طی 5 دقیقه چند آزمایش انجام میدهد. اگر من میتوانستم این مقدار کاوش را طی یک سال انجام دهم، تبدیل به یک دانشمند میشدم.
کودک درون,ارتباط با کودک درون,نگاه کودکان
6 – هر روز یک کار را با تمرکز کامل انجام دهید !
لزلی بکر فلپس، روانشناس میگوید: تمرکز به شما کمک میکند تا کاملا در لحظه باشید. این یکی از چیزهایی است که بزرگسالان در کودکان تحسین می کنند. “آنها با تمام وجود غرق در تجارب خود هستند و برای پذیرش نتایج آن آماده اند!” یا آنگونه که برن استاین میگوید: “کودکان نگران گذشته و آینده نیستند، در زمان حال شما حقیقتا میتوانید زندگی را تجربه کنید.”
بکر فلپس میگوید: نیازی نیست این کار خیلی زمانبر و رسمی باشد. توجه خود را برای چند لحظه به نفسهای خود جلب کنید، چند قدم راه بروید و به حرکات و احساسات بدنتان توجه کنید،یک هویج را قاچ کنید و به حرکت چاقو روی آن و دستانتان توجه کنید.
کودک درون,ارتباط با کودک درون,نگاه کودکان
7 – روزی یک کار را تنها برای اینکه دوست دارید، انجام دهید!
بکر فلپس می گوید: برقصید، برنامه تلویزیونی دلخواهتان را ببینید، با دوستانتان بگردید.کودکان همواره مشغول انجام کارهایی هستند که دوست دارند. شما هم از آنها پیروی کرده و روزانه یک کار را برای دل خودتان انجام دهید! با خواسته های خود در ارتباط باشید تا تجارب و یافتههای جدیدی بدست آورید.
کودک درون,ارتباط با کودک درون,نگاه کودکان
8 – نکات مثبت را بنویسید!
کودکان از اتفاقات کوچکی که برایشان میافتد شگفتزده میشوند و تا روزها آن را به یاد داشته و برای والدینشان تعریف میکنند. از تفریح خود در پارک میگویند و یا از نکته خندهداری که یک نفر در مدرسه گفته بود. این کار برای یادآوری اتفاقات خوبیست که روزانه برایتان پیش میآید. بکرفلپس میگوید: هرشب 3 تجربه ی مثبتی که در طول روز داشتید را بنویسید. این کار میتواند به مهمی فارغ التحصیلی یا به سادگی دیدن پروانهای بر روی یک گل باشد!
منبع :beytoote.com
نیازی نیست که بر اهمیت نهاد خانواده تاکید کنیم. این نهاد اجتماعی طی تاریخ در همه زمان ها و مکان ها وجود داشته است. حتی در حال حاضر با اینکه در برخی نقاط دنیا، صحبت هایی در مورد نابودی اش به میان می آید همچنان حضور کاملا پررنگی دارد با وجود این، انتظارات از ازدواج و خانواده به خصوص در مقایسه با خانواده های سنتی گذشته، تغییر کرده است…
خانواده مهم ترین گروهی است که رشد روان شناختی، تعاملات هیجانی و اعتمادبه نفس هر فرد در آن شکل می گیرد. برای بسیاری از ما خانواده جایی است که نیرومندترین عشق ها و نفرت ها را در آن تجربه می کنیم، از عمیق ترین رضایت ها لذت می بریم و از دردناک ترین دل شکستگی ها رنج می کشیم. برای آنکه خانواده بتواند سالم و طبیعی باقی بماند و کارکرد خود را حفظ کند نیاز دارد ویژگی های ۱۰گانه زیر را داشته باشد:
۱) اعضا به طور متقابل از هم محافظت و حمایت می کنند و نسبت به هم تعهد دارند
از مهم ترین کارکردهای خانواده این است که افراد یکدیگر را مورد حمایت قرار می دهند. یک عضو خانواده سالم می تواند حس کند در صورت رخداد هرگونه استرس و فشار روانی افراد خانواده او را حمایت می کنند و به او کمک خواهند کرد. به نظر می رسد خانواده هایی که در آنها به دنبال هر اختلاف بین اعضای خانواده این حمایت و محافظت از بین می رود، نمی توانند این نیاز اعضا را که همان نیاز به پشتوانه احساسی و عاطفی است، تامین کنند.
۲) در حالی که به استقلال و تفاوت های فردی احترام می گذارند رفاه و امکان تکامل اعضا را از کوچک تا بزرگ تامین می کنند
گاهی والدین بر این باورند که به ازای امکانات و رفاهی که در اختیار فرزندان خود قرار می دهند فرزندان نیز باید در همه زمینه ها تابع کامل والدین باشند و هیچ اختیار و استقلالی برای آنها در نظر گرفته نمی شود. در خانواده هایی که نیاز استقلال افراد تامین نمی شود فرزندانی وابسته و با اعتمادبه نفس ضعیف تربیت می شوند که در ادامه نمی توانند زندگی مستقلی داشته باشند و با مشکلات جدی روبرو خواهند بود. مهم آن است که حدی از اختیارات افراد با توجه به سن و مسوولیت پذیری شان وجود داشته باشد.
۳) روابط زن و شوهر با احترام و حمایت دوطرفه همراه است و هریک از آنها سهم برابری از قدرت و مسوولیت دارد
شاید بهترین کلمه ای که این مفهوم را توضیح می دهد خود کلمه «همسر» باشد. در خانواده سالم هر یک از همسران سهم برابری از قدرت (هر چند در زمینه های متفاوت) دارند و از سوی دیگر به ازای قدرتی که دارند دارای مسوولیت هستند.
۴) والدین برای پرورش، محافظت و اجتماعی شدن بچه ها و مراقبت از دیگر اعضای آسیب پذیرخانواده، اقتدار و رهبری موثری دارند
در بسیاری موارد دیده ایم که والدین به بهانه هایی مانند اینکه «با فرزند خود رفیق هستیم» قدرت لازم را برای تربیت و محافظت از دست می دهند و وظایف خود را به عنوان رهبران خانواده از یاد می برند. این سوء تفاهم وجود دارد که والدین نباید قوانین خاصی را در خانه وضع کنند زیرا در آن صورت به عنوان والدینی «زورگو» شناخته می شوند. در حالی که وضع قوانین و داشتن اقتدار لازم برای اجرای آنها لازمه خانواده سالم است. در خانه ای که قانون و اقتدار لازم وجود ندارد، فرزندان نمی توانند به منبع اقتدار تکیه کنند و در نتیجه هیچ گاه احساس امنیت کافی که از ملزومات اصلی رشد فرزندان است نخواهند داشت. نتیجه اجتماعی چنین روش فرزندپروری، افرادی خواهد بود که در جامعه نیز قانون را رعایت نمی کنند.
۵) الگوهای روابط بین فردی از ثبات، شفافیت و نیز پیش بینی پذیری برخوردار است
بسیار مهم است که روابط اعضای خانواده از ثبات و امکان پیش بینی پذیری برخوردار باشد. حتما با مواردی که در آن چنین نیازی نادیده گرفته می شود مواجه شده اید. پدری که خسته است به خاطر بی حوصلگی به رفتارهای صحیح فرزند خود با عدم توجه و حتی پرخاشگری واکنش نشان می دهد. در حالی که در روز دیگری که به اصطلاح «سرحال» است حتی رفتارهای اشتباه فرزندش را نادیده می گیرد و هیچ واکنشی در قبال آنها ندارد. در چنین شرایطی فرزند نمی تواند رفتار پدر را در برابر رفتارهای خود پیش بینی کند و در نهایت جوی از عدم آرامش بر روابط بین فردی حاکم می شود.
۶) خانواده سالم به میزانی انعطاف پذیری دارد که می تواند پاسخگوی نیاز به تغییر باشد، به طور موثری از عهده مشکل ها و استرس ها برآید و دشواری هایی را که حین عبور از مراحل مختلف چرخه زندگی پدید می آید، مدیریت کند
در مراحل متفاوت، نیازهای خانواده تغییر پیدا می کند. برای مثال در مرحله ای فرزندان به تدریج زندگی مستقلی پیدا می کنند، ازدواج می کنند و از خانواده جدا می شوند. دوباره زن و شوهر وقت بیشتری با یکدیگر خواهند داشت. در حالی که شاید برای سال ها به علت وجود فرزندان چنین فرصتی را نداشته اند. بدیهی است در چنین شرایطی نیازهای خانواده تغییر می کند و خانواده دیگر نمی تواند همان روش هایی را به کار ببرد که در چند سال گذشته انجام می داده است. خانواده سالم این انعطاف پذیری را دارد که در هر مرحله خاص با توجه به نیازهای همان مرحله روش های خود را تغییر دهد.
۷) ارتباطات بین افراد خانواده، بسته نیست و با قوانین و توقعات روشن و تعاملات لذت بخش همراه است. این ارتباطات دارای حدی از ابراز احساسات و پاسخدهی همدلانه هستند
بسیار مهم است که خانواده بتواند بستری فراهم کند که در آن اعضای خانواده با احساس امنیت، بتوانند احساسات خود را بروز دهند. از مهم ترین عواملی که این امکان را فراهم می کند پاسخ های همدلانه ای است که دیگر اعضای خانواده به احساسات فرد می دهند. این موضوع که افراد به صحبت های یکدیگر گوش می دهند، قضاوت نمی کنند، سرزنش نمی کنند و به دنبال یافتن مقصر نیستند در ایجاد جو همدلی و در نتیجه وجود تعاملات لذت بخش نقش بسزایی دارد. در خانواده سالم، در مقایسه با جامعه، تحمل بیشتری برای ابراز احساسات افراد وجود دارد.
۸) حل مساله و فرآیند رفع تعارض ها به نحو موثری صورت می گیرد
فرآیند حل مساله به خصوص در مواردی که خانواده با مشکلی مواجه شده بسیار حیاتی است. خانواده سالم دارای سازوکارهایی است که به کمک آنها می تواند تعارض بین اعضا، حتی تعارضاتی جدی و در ظاهر حل نشدنی را رفع کند. درحالی که در خانواده هایی که چنین امکانی وجود ندارد حتی مشکلاتی ساده و به ظاهر بی اهمیت ممکن است تبدیل به گره هایی باز نشدنی شود و فشارهای روانی بسیار جدی بر اعضای خانواده وارد می کند.
۹) بین همسران، یک سیستم مشترک فکری آنها را قادر می سازد اعتماد متقابل پیدا کنند، مشکلات را مدیریت و با نسل قبل و بعد ارتباط برقرار کنند، ارزش های اخلاقی را محترم بدانند و به جامعه خود اهمیت دهند
سیستم فکری نسبتا مشترک بین همسران به ایجاد خانواده ای سالم کمک شایانی می کند. خانواده، حاصل یک قرارداد اجتماعی (یعنی ازدواج) است. ماهیت اجتماعی (و نه انفرادی) این قرارداد منجر می شود که خانواده های هر یک از همسران نقش مهمی در حفظ و ادامه چنین قراردادی داشته باشند. به همین دلیل، داشتن ارتباطی موثر با خانواده همسر، به خصوص در جوامعی که سنت، نقش پررنگ تری دارد کمک زیادی به سلامت خانواده می کند. این برداشت که «من می خواهم با او ازدواج کنم و با پدر و مادرش که کاری ندارم!» باوری ناکارآمد است که می تواند آرامش و حیات خانواده را با خطرات جدی مواجه کند.
۱۰) خانواده سالم منابع مالی برای ایجاد امنیت اقتصادی پایه دارد و از خویشاوندان، شبکه دوستان، جامعه و سیستم های بزرگ تر اجتماعی حمایت روانی اجتماعی دریافت می کند
خانواده برای آنکه بتواند کارکرد خود را حفظ کند باید منابع مهمی در زمینه های متفاوت داشته باشد. منابع مالی کافی برای حس امنیت اقتصادی در اختیار دارد. منابع حمایتی لازم را از شبکه دوستان و دیگر واحدهای اجتماعی دریافت می کند. در واقع شبکه ارتباطی گسترده خانواده با جامعه به حفظ تعادل و عملکردهای آن کمک شایانی می کند.
در مجموع خانواده ای را می توان کارآمد و موفق دانست که ویژگی های فوق را هر چه بیشتر داشته باشد.
صلوات جهت حاجت
حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) فرمودند : صلوات فرستادن شما بر من باعث روا شدن حاجت هاي شماست و خدا را از شما راضي مي گرداند و اعمال شما را پاک و پاکيزه مي کند.
منبع : داستانهاي صلوات – ص 10 – جمال الاسبوع – ص
آمرزش گناهان با صلوات
حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) فرمودند : هر کس هر روز از روي شوق و محبت به من سه مرتبه صلوات بفرستد ، بر خدا لازم مي شود که گناهان او را بيامرزد ، در همان روز يا همان شب
منبع : بحار الانوار- ج 94 – ص 69 – داستان هاي صوات – ص 12
ميزان صلوات در قيامت
حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) فرمودند : روز قيامت ، من پيش ميزان اعمال هستم ، يعني که هر کس کفه سيئاتش (گناهانش) سنگين تر از کفه حسناتش (ثواب هايش) باشد ، من صلوات هايي را که برايم فرستاده مي آورم و در کفه حسناتش مي گذارم تا آن که کفه حسناتش سنگين تر گردد.
منبع : ثواب الاعمال و عقاب الاعمال باب ثواب الصلاه النبي ، داستان هاي صلوات – ص 13
ديدن بهشت با صلوات
حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) فرمودند : هر کس هر روز هزار صلوات بر من بفرستد از دنيا نخواهد رفت تا جاي خود را در بهشت ببيند
منبع : فضيلت صلوات- ص 14 ، داستان هاي صلوات ص14
شرکت ملائکه ها در مجالس صلوات
حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) فرمودند : کارواني از فرشتگان به امر پروردگار در جهان حرکت مي کنند و هنگامي که به جلسه ذکر و صلوات مي رسند ، به يکديگر مي گويند : فرود آييم . زماني که پياده مي شوند ، اهل جلسه را هنگام دعا با ذکر آمين ، ياري کرده و نيز اهل جلسه را هنگام صلوات کمک و همراهي مي کنند و در پايان به يکديگر مي گويند : خوشا به حال افراد اين جلسه که خدا آنان را آمرزيد
منبع : آثار و برکات صلوات ص 37
خشنودي پيامبر (صلی الله علیه وآله) از صلوات هاي زياد
شخصي بسيار زاهد و عابد که گوشه گير بود و در مجالس و محافل حاضر نمي شد ، روزي در مجلس سخنراني شرکت کرد و موجب تعجب همه شد . علت حضورش را پرسيدند ، گفت : رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را در خواب ديدم و به من فرمود: برو به مجلس سخنراني فلان واعظ که زياد بر من صلوات مي فرستد و من از او خشنودم
منبع : شرح فضايل صلوات ص92 – آثار و برکات صلوات ص 87
گم کردن راه بهشت
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند : مَن نَسَي الصَلاة عَليَ اخطَا طَريقَ الجنَةِ
کسي که صلوات بر من را فراموش کند راه بهشت را گم کرده است
منبع : آثار و برکات صلوات ص97
فوائد صلوات
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند : در مقابل صد صلوات ، خدا صد حاجت را بر آورده کند
منبع : هديه خدا ص 20
با صداي بلند صلوات فرستادن ، نفاق را بر طرف مي کند
منبع : ثواب الاعمال ص 190 – هديه خدا ص 20
صلوات فرستادن موجب پاکيزه شدن عمل هاست
منبع : امالي طوسي ج 1 - هديه خدا ص20
هر کس يک مرتبه صلوات بفرستد ، خدا درِ عافيت را بر او مي گشايد
منبع : جامع الاخبار ص 67 - هديه خدا ص 20
صلوات فرستادن فقر را بر طرف مي نمايد
منبع : جلاء الافهام ص 252 - هديه خدا ص20
هرگاه چيزي از ياد انسان برود و آدمي آن را فراموش کند ، صلوات موجب مي شود آن را به خاطر آيد
منبع : جلاء الافهام ص 252 - هديه خدا ص20
صلوات ، دشمن ديرين و هميشه در کمين يعني ابليس را ذليل و خوار مي نمايد
منبع : هديه خدا ص20- شرح فضايل صلوات ص 114
هر که بر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) صلوات بفرستد ، خدا و ملائکه بر او صلوات مي فرستند
منبع : اصول کافي ج 4 ص 249 – جامع الاخبار ص 69 - هديه خدا ص17
انسان با رتبه و مقام صلوات به مقام خليلي مي رسد ، چنان که ابراهيم (عليه السلام)به برکت صلوات به مقام خليلي نائل آمد
منبع : هديه خدا ص17 – علل الشرايع ص 34
سزاوارترين و نزديک ترين مردم در روز قيامت به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) کسي است که در دنيا بر آن حضرت بيشتر صلوات فرستاده باشد
منبع : هديه خدا ص22 – جامع الاخبار ص 68 – مکارم الاخلاق ص 312
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به حضرت علي (عليه السلام) فرمود : هر کس بر من صلوات بفرستد شفاعت من بر او واجب مي شود
منبع : هديه خدا ص20 – جامع الاخبار ص 67
حضرت رضا (عليه السلام) فرمودند : هر کس قادر بر کفاره گناهان خود نباشد صلوات بسيار بفرستد که صلوات بر محمد و آل محمد گناهان را مي ريزاند
منبع : هديه خدا ص22 – جامع الاخبار ص 28
امير المومنين (عليه السلام) فرمودند : صلوات فرستادن در محو کردن گناهان شديدتر است از فرو نشانيدن آتش توسط آب
منبع : هديه خدا ص23 – ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص 184
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند : هر کس بعد از نماز ظهر ، صد بار صلوات بفرستد خداوند سه پاداش به او مي دهد
اول: مديون نشود و اگر مديون شود خداوند ادا کند
دوم:ايمان او را حفظ کند که اين بزرگ ترين بخشش است
سوم : روز قيامت از نعمتي که به او داده نپرسد
منبع : ختوم و اذکار شفا و درمان ص 60 – هديه خدا ص 142 – آثار و برکات صلوات ص 119
صلوات ، هنگام مصاحفه با مسلمانان
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمودند : دو بنده که دوست يکديگر باشند و براي خدا با هم مسافحه نمايند و بر من صلوات فرستند ، پيش از آنکه از هم جدا شوند ، خدا گناهان هر دو را مي آمرزد
منبع : فضايل صلوات ص 112
صلوات با دل و زبان
يکي از آداب فرستادن صلوات اين است که دل با زبان موافقت نمايد ، به اين معنا که از روي غفلت زبان را به گفتن صلوات حرکت ندهد
منبع : شرح صلوات ج 116
مانع غيبت
روزي يکي از اوليا به حضرت الياس و حضرت خضر (عليهم السلام) شکايت کرد که مردم زياد غيبت مي کنند و غيبت هم از گناهان کبيره است و هر چه آنها را نصحيت مي کنم و آنها را منع از غيبت مي کنم ، به حرفم اعتنايي نمي کنند و آن عمل قبيح را ترک نمي کنند . چه کنم ؟ حضرت الياس (عليه السلام) فرمود : چاره اين کار اين است که وقتي وارد چنين مجلسي و ديدي غيبت مي کنند ، بگو
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آل محمد
پروردگار ، ملکي را بر اهل مجلس موکل مي کند که هر وقت کسي خواست غيبت کند آن ملک جلوي اين عمل زشت را مي گيرد و نمي گذارد غيبت شود . سپس حضرت خضر (عليه السلام) فرمود : وقتي کسي در وقت بيرون رفتن از مجلس بگويد
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آل محمد
حضرت حق ملکي را مي فرستد تا نگذارد که اهل آن مجلس غيبت او را کنند
منبع : داستان هاي صلوات ص 57
فرياد رسي صلوات در قبر
شبلي نقل نموده است : من همسايه اي داشتم که وفات نمود . او را خواب ديدم ،از او پرسيدم : خدا با تو چه کرد ؟
گفت : اي شيخ ! هول هاي بزرگ ديدم ، و رنج هاي عظيم کشيدم . از آن جمله به وقت سوال منکر و نکير ، زبان من از کار باز ماند . با خود مي گفتم : واويلاه ، اين عقوبت از کجا به من رسيد ؟ آخر ، من مسلمان بودم و بر دين اسلام مُردم. آن دو فرشته با غضب از من جواب طلبيدند. ناگاه شخصي نيکو موي و خوش بوي آمد ، ميان من و ايشان حايل شد و مرا تلقين کرد تا جواب ايشان را به نحو خوب بدهم ، از آن شخص پرسيدم : تو کيستي – خدا تو را رحمت کند – که من را از اين غصه خلاصي دادي ؟
گفت : من شخصي هستم که از صلواتي که تو بر پيغمبر (صلی الله علیه وآله)فرستادي آفريده شده ام ، و مامورم در هر وقت و هر جا که در ماني به فرياد تو رسم
منبع : آثار و برکات صلوات ص 131
نجات عبور از صراط
رسول خدا (ص) فرمودند : شب گذشته ، عجيب خوابي ديدم . مردي از امت خود را ديدم که از صراط مي گذشت و هر لحظه مي لرزيد ، و در هر قدم مي لغزيد . پس ديدم صلواتي که بر من فرستاده بود ، آمد و دست او را گرفت ، و به سلامت او را از صراط گذرانيد
منبع : آثار و برکات صلوات ص 143
نزديک ترين افراد به پيامبر (صلی الله علیه وآله) در قيامت
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند : نزديک ترين شخص به من در فرداي قيامت کسي است که صلوات بيش تري بر من فرستاده باشد
منبع : آثار و برکات صلوات ص 143
واجب شدن شفاعت
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در وصيت خود به امير مومنان علي (عليه السلام) فرمود : يا علي ! هر کس بر من ، هر روز و هر شب صلوات فرستد ، شفاعتم بر او واجب مي شود ؛ اگر چه گناهانش از گناهان بزرگ باشد
منبع : آثار و برکات صلوات ص 146 – بحار الانوار ج 91 ص 63
رفع عطش قيامت
خدا وحي کرد به حضرت موسي – علي نبينا و آله و عليه السلام - : اي موسي ! دوست داري که عطش قيامت تو را در نيابد و در مواقف آن روز تشنه نباشي ؟ عرض کرد : بلي اي پروردگار جهانيان . خطاب رسيد : امروز در دنيا بر حبيب من صلوات فرست تا فردا از تشنگي قيامت ايمن باشي
حجتالاسلام والمسلمین محمد مسعودی از استادان رجال و علوم حدیث حوزه علمیه قم چنین میگوید: علامه امینی(ره) احوالات عجیبی داشت. ما شنیدهایم که امیرالمومنین علی علیهالسلام در هر شب هزار رکعت نماز میخواندند. این مسئله مورد نقد برخی مخالفین قرار گرفت که مگر در یک شب، انسان چقدر میتواند نماز بخواند که هزار رکعت شود؟! در احوالات علامه امینی است که ایشان در سفری که به مشهد مقدس داشت، در حرم امام رضا علیهالسلام شبها هزار رکعت نماز میخواند تا ثابت کند چنین امری محال نیست .
منبع :.farhangnews.ir
مدتي پس از اشغال خرمشهر، ركود محسوسي بر جبهه ها حاكم گرديد. تا اينكه در تاريخ 1359/10/15 اولين عمليات با نام “نصر” براي آزادسازي اين شهر انجام شد كه مرحله اول آن موفقيت هاي بسياري داشت، ليكن چون براي حفظ دست آوردها و ادامه عمليات تدابير سنجيده اي منظور نشده بود، مراحل بعدي آن اجرا نشد و نيروهاي عمل كننده به مواضع قبلي خود بازگشتند. در تاريخ 1359/10/20 نيز عمليات ديگري با نام “توكل” در شمال آبادان انجام شد تا با عقب راندن نيروهاي دشمن از شرق كارون و تعقيب آنها در غرب اين رودخانه تا نوار مرزي، هم آبادان از حصر درآيد، هم خرمشهر آزاد شود. در اين عمليات نيز اگر چه نيروهاي خودي در يكي از محورها موفق شدند، اما الحاق نشدن يگان ها با يكديگر و نيز پيش بيني نكردن تدابير پدافندي، سبب عقب نشيني نيروها گرديد. سرانجام پس از تغيير و تحول در فرماندهي كل قواي مسلح - كه موجب تحول در مديريت جنگ شد - سلسله طرح هايي براي آزادسازي مناطق اشغالي در دستور كار فرماندهان نظامي قرار گرفت كه 3 طرح آن براي شكست حصرآبادان، آزادسازي بستان، آزادسازي منطقه غرب شوش و دزفول در قالب 3 عمليات ثامن الائمه (ع)، طريق القدس و فتح المبين با موفقيت اجرا شد. منطقه عمومي غرب كارون - از جمله خرمشهر - آخرين منطقه مهمي بود كه همچنان در اشغال عراق بود. بنابراين، از يك سو فرماندهان نظامي ايران براي اجراي عمليات در اين منطقه اشتراك نظر داشتند، از سوي ديگر عراق نيز كه طراحي عمليات براي آزادسازي خرمشهر را پس از عمليات فتح المبين حتمي مي دانست، با در نظر گرفتن اهميت اين شهر و تاثير آن در روحيه ارتش خود و خلل ناپذير نشان دادن اراده فرماندهي نظامي و نيز جايگاه آن در دفاع از بصره، به ضرورت حفظ اين منطقه معتقد بود. آغاز عمليات بيت المقدس در حالي كه قواي عراق در منطقه عمومي خرمشهر تقويت مي شد، عمليات بيت المقدس در ساعت 00:55 بامداد 1361/2/10 با قرائت رمز مبارك يا علي ابن ابيطالب (ع) براي آزادسازي خرمشهر آغاز شد. نيروهاي رزمنده - كه از ساعت ها قبل در انتظار فرمان حمله بودند - در تمام محورهاي عمليات به دشمن حمله ور شدند. در محور قرارگاه قدس، هوشياري دشمن و وجود استحكامات متعدد، موجب شد نيروها تنها قسمتي از منطقه جنوب رودخانه كرخه كور را به عنوان سرپل تصرف كنند. در محور قرارگاه فتح، يگان ها پس از عبور از كارون خود را به جاده اهواز - خرمشهر رساندند و به ايجاد استحكامات و جلوگيري از نقل و انتقال و تحرك دشمن در اين جاده پرداختند. نيروهاي قرارگاه نصر نيز اگر چه پيشروي كردند، اما نتوانستند با نيروهاي قرارگاه فتح الحاق كنند. دشمن با درك محورهاي عمليات قواي ايران و اهداف آنان، پس از سازمان دهي نيروهايش، پاتك كرد. اولين پاتك سنگين دشمن در محور قرارگاه قدس و از جنوب رودخانه كرخه كور شروع شد كه پس از ساعت ها درگيري، اين پاتك خنثي گرديد. در محور قرارگاه فتح نيز در حالي كه نيروها در حاشيه جاده مستقر بودند، دشمن از عدم الحاق بين دو قرارگاه فتح و نصر استفاده كرد و با رخنه در شكاف ميان قرارگاه ها، فشار شديدي بر نيروهاي ايران وارد آورد. دشمن نيروهايش را در غرب جاده اهواز - خرمشهر و در نزديكي مرز و حوالي شلمچه سازمان داده و مي كوشيد نيروهاي ايران را از پشت جاده عقب براند. اين جاده تنها موضعي بود كه رزمندگان مي توانستند با استقرار در پشت آن، با پاتك هاي دشمن مقابله كنند. پاتك دشمن براي تصرف جاده شروع شد؛ نبردي سخت درگرفت. رزمندگان اسلام به نبرد با تانك ها پرداختند. در اين درگيري اگر چه تانك هاي عراقي توانستند قسمتي از جاده را تصرف كنند و روي آن مستقر شوند، ليكن با مقاومت رزمندگان اين استقرار دوام نياورد و دشمن با شكست اين پاتك ناچار به عقب گريخت. در پايان روز اول، وضعيت كلي عمليات به اين ترتيب بود كه قرارگاههاي نصر و فتح، سرپلي به مساحت 800 كيلومتر مربع را تصرف كرده بودند. قرارگاه قدس نيز به غير از دو محور، در بقيه محورها نتوانسته بود از رودخانه كرخه كور عبور كند. ترميم رخنه اي كه به طول 10 كيلومتر روي جاده اهواز - خرمشهر وجود داشت و مي توانست به الحاق كامل قرارگاه نصر با قرارگاه فتح بينجامد و همچنين تصرف اهداف مرحله اول قرارگاه قدس در دستور كار شب دوم عمليات قرار گرفت كه با انحام آن، در برخي محورها رخنه هاي موجود ترميم شد، ليكن تا 48 ساعت بعد همچنان برخي از رخنه ها باقي بود تا اينكه سرانجام پس از 5 روز، خط سرپل از كيلومتر 68 تا كيلومتر 103 تثبيت و كليه رخنه ها ترميم شد. مرحله دوم عمليات ( استقرار در شمال خرمشهر) در اين مرحله از عمليات مقرر گرديد كه قرارگاه هاي فتح و نصر از جاده اهواز - خرمشهر به سمت نوار مرزي پيشروي كنند و قرارگاه قدس نيز به صورت محدود براي تصرف نقطه اي به عنوان سرپل در جنوب رودخانه كرخه كور و درگير كردن لشكرهاي 5 و 6 عراق در آن منطقه اقدام كند، سپس آن نقطه را گسترش دهد. عمليات در ساعت 22:30 روز 1361/2/16 آغاز شد. نيروهاي قرارگاه فتح، در همان ساعات اوليه به جاده مرزي رسيدند. يگان هاي قرارگاه نصر نيز با اندكي تاخير و تحمل فشارهاي شديد دشمن، به مرز رسيدند و با قرارگاه فتح الحاق كردند. اگر چه دشمن با اجراي پاتكي شديد و سنگين توانست 6 كيلومتر از مواضع از دست داده را باز پس گيرد، ليكن با مشاهده مسير پيشروي نيروهاي ايران به طرف مرز، لشكرهاي 5 و 6 را به عقب كشاند تا ضمن جلوگيري از محاصره و انهدام آنها، خطوط پدافندي بصره و خرمشهر را هر چه بيش تر تقويت كند. در پي اين عقب نشيني - كه از ساعات اوليه روز 1361/2/18 آغاز شد - نيروهاي قرارگاه قدس ضمن تعقيب نيروهاي دشمن، تعدادي از آنها را كه از قافله عقب مانده بودند، به اسارت خود درآورند و در نتيجه، جاده اهواز - خرمشهر (تا انتهاي جنوب منطقه اي كه قرارگاه نصر به عنوان سرپل تصرف كرده بود) و نيز مناطقي همچون جفير، پادگان حميد و هويزه آزاد شدند. مرحله سوم عمليات (در آستانه ورود به خرمشهر) با پيدايش اوضاع جديد و آگاهي از آشفتگي دشمن، تصميم گرفته شد با وجود خستگي مفرط رزمندگان - كه بر اثر چند مرحله پيشروي توام با نبردهاي شديد شبانه روزي با دشمن ايجاد شده بود - در اجراي مرحله سوم عمليات تعجيل شود. در اين مرحله از عمليات مقرر شد قرارگاه فتح در عمق 6 كيلومتري نوار مرزي نيروهاي دشمن را منهدم كند؛ قرارگاه نصر نيز ضمن پاك سازي منطقه حد فاصل جاده خرمشهر - اهواز تا نهر عرايض از وجود دشمن، در منطقه شلمچه پيشروي كند؛ قرارگاه قدس هم ماموريت يافت در منطقه كوشك، طلاييه، دشمن را تا پشت مرز عقب براند. عمليات در ساعت 22 روز 1361/2/19 آغاز شد و هر چند تلفات و خسارات سنگين بر دشمن وارد آمد، ليكن هوشياري و تمركز نيروهاي عراقي در خطوط پدافندي موجب شد رزمندگان اسلام نتوانند به اهداف تعيين شده در اين مرحله از عمليات دست يابند. مرحله چهارم عمليات (آزادسازي خرمشهر) پس از مرحله سوم عمليات بي درنگ فرصت لازم در اختيار يگان ها قرار گرفت تا به بازسازي و تجديد سازمان نيروهاي خود بپردازد. در اين ميان قرارگاه فجر نيز با سه تيپ پياده وارد منطقه شد. سپس در جلسات متعددي عمليات مرحله چهارم به اين شكل طراحي شد كه قرارگاه نصر با حركت در امتداد مرز به سمت جنوب، ضمن بستن جاده شلمچه، خود را در محور نهر خين به اروند رود برساند؛ قرارگاه فجر در جناح مياني و در امتداد نهر عرايض به سمت اروند رود پيشروي كند؛ قرارگاه فتح نيز در امتداد جاده اهواز - خرمشهر و براي آزادسازي خرمشهر وارد عمل شود. عمليات در اين مرحله از ساعت 22:30 روز 1361/3/1 آغاز شد. قرارگاه نصر در امتداد مرز پيشروي كرد و موفق شد جاده شلمچه را مسدود كند. قرارگاه فجر نيز توانست ضمن تامين پل نو، نيروهايش را به اروند رود برساند. اما قرارگاه فتح به دليل حساسيت و هوشياري دشمن نتوانست به اهداف مورد نظر دست يابد و با روشن شدن آسمان، در منطقه پليس راه جاده خرمشهر - اهواز متوقف شد. به اين ترتيب، محاصره خرمشهر كامل شد، اما نيروهاي دشمن همچنان در داخل شهر مقاومت مي كردند. دشمن براي خارج كردن نيروهايش از محاصره در محدوده پل نو و نهر عرايض از سمت غرب (شلمچه) و شرق (خرمشهر) چندين بار پاتك كرد؛ ليكن با مقاومت يگان هاي ايراني مستقر در منطقه مزبور، اين پاتك ها به شكست انجاميد. سپس دشمن نيروهاي خود را از شمال شرقي خرمشهر به درون شهر آورد تا توان خود را براي حفظ اشغال خرمشهر تقويت كند. صبح روز 1361/3/3 حلقه محاصره خرمشهر تنگ تر شد و انبوه نيروهاي دشمن كه 2 روز محاصره در هوايي گرم طاقت شان را به سر آورده بود. مقاومت را بي تاثير دانستند و با خروج از مواضع خود در تمام شهر، در چند ستون طولاني و كنار هم به سوي پليس راه آمدند و در حالي كه تكبير مي گفتند و شعار الموت لصدام و دخيل الخميني سر مي دادند، خود را تسليم كردند. به اين ترتيب، خرمشهر كه پس از 34 روز مقاومت در برابر دشمن در تاريخ 1359/8/4 اشغال شده بود. بعد از 575 روز و طي 25 روز عمليات در ساعت 11 صبح روز 1361/3/3 آزاد شد. همچنين، در اين عمليات - كه به آزادسازي 5038 كيلومتر مربع از اراضي اشغال شده انجاميد - هويزه، پادگان حميد و جاده اهواز - خرمشهر نيز آزاد شد و در اختيار رزمندگان جمهوري اسلامي ايران قرار گرفت.
منبعhttp://navideshahed.com:
1. آن حضرت دارای بهترین و شریفترین نسب هاست .از طرف مادر به وصی حضرت عیسی(علیه السلام)، شمعون و از طرف پدر به پیامبر خاتم حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) منسوب میباشد.
2. آن حضرت را در روز ولادتش به سرا پرده عرش بردند و از جانب خداوند به او خطاب شد: مرحبا به تو ای بنده من! برای نصرت دین واظهار امر من و هدایت بندگان من خواهی بود و من قسم خوردم بخاطر تو بیامرزم بندگان گناهکار را و به خاطر تو گناهکاران را عذاب کنم (معیار رحمت و خشم خدائی).
3. امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بنا به تصریح 48 حدیث همنام و هم کنیه پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) و همچنین شبیهترین مردم به آن حضرت میباشد و برکات زمین و آسمان در عصر آن حضرت فراوان میشود.
4. آیات متعددی از قرآن کریم در رابطه با آن حضرت نازل شده از جمله ایه 55 سوره نور که میفرماید: و خدا به کسانی که از شما ایمان آورد و نیکوکار گردد وعده فرمود که (در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در زمین خلافت دهد چنانکه امم صالح پیامبران گذشته جانشین پیشینیان خود شدند و دین پسندیده آنان را بر همه ادیان تمکین عطا کند و به همه مؤمنان پس از خوف و اندیشه از دشمنان ایمنی کامل دهد که مرا به یگانگی بیهیچ شائبه شرک و ریا پرستش کنند و بعد از آن هر که کافر شود به حقیقت همان فاسقان تبهکارند. همچنین آیه 5 سوره قصص که میفرماید: ما اراده کردیم که بر آن طایفه ضعیف ذلیل در آن سرزمین منت گذارده و آنها را پیشوایان خلق قرار دهیم و وارث ملک و جانشین فرعونیان گردانیم.
بنا به گزارش «مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات» برخی از کرامات امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز به شرح زیر است:
1. نقل است که حکیمه خاتون ،عمه امام حسن عسگری(علیه السلام)گفت: وقت ولادت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) سوره توحید، قدر و آیتالکرسی را بر نرجس خاتون قرائت میکردم، نوزاد هنوز به دنیا نیامده بود و در شکم مادرش بود که شنیدم بعد از خواندن من سورههای مذکور را قرائت نمود و بعد از تولد روبه قبله و در حال سجده پدرش او را برداشت و گفت: به اذن خدا قرآن بخوان و نوزاد آیات 5 و 6 سوره قصص را قرائت نمود و صلوات بر محمد و علی و فاطمه و تکتک ائمه فرستاد و در بازوی راستش نوشته شده بود: جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا.
2. نصیر خادم امام حسن عسگری(علیه السلام) نقل میکند: روزی خدمت امام(علیه السلام) وارد شدم و حضرت حجت در گهواره بود و شنیدم که میگفت: من آخرین وصی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)هستم و توسط من خداوند بلا را از خاندان من و شیعیان من دفع میکند.
3. از محمد بن ابراهیم بن مهزیار نقل است که گفت: بعد از رحلت امام حسن عسگری(علیه السلام)در شناخت امام بعدی به شک افتادم و نزد پدرم اموال (وجوهات) فراوانی بود و پدرم آنها را برداشته راهی عراق شد و من هم همراهش بودم که در بین راه پدرم از دنیا رفت و مرا سفارش کرد که اموال را به صاحبش برسانم. من با خود گفتم میروم بغداد و کسی را خبر نمیکنم اگر امام بحق را شناختم اموال را تحویل میدهم و اگر نشناختم خودم اموال را صرف خوش گذرانی میکنم و با این نیت وارد بغداد شدم و خانهای کرایه کردم بعد از چند روز ناگاه فرستادهای دیدم که با خود نامهای همراه خود آورد و تحویلم داد آن را باز کرده خواندم نوشته بود: ای محمد همراه تو این مقدار از اموال ما وجود دارد و آدرس دقیق آنها را نوشته بود و حتی از قصد و نظر من هم خبر داده بود آنچه را هم نمیدانستم برای من نوشته بود. پس از آن اموال را تسلیم نموده و با حال اندوه و غم چند روزی را در بغداد سپری کردم تا اینکه فرستادهای آمد و نامهای به من داد که در آن نوشته بود: ما تو را جانشین پدرت نمودیم و تو را وکیل در اموال خود نمودیم سپس من هم حمد خدا را گفتم و به ولایت خود برگشتم.
4. مردی از اهالی عراق اموال فراوانی خدمت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برد، حضرت قسمتی از آن را برگرداند و فرمود: حق اقوام خود را از آن جدا کرده و پرداخت کن و من هم از بدهی خود نسبت به پسر عموهایم چیزی به کسی نگفته بودم وقتی که مال را مشاهده کردم دیدم همان مقدار است که از اموال پسر عموهایم همراه من بود.
5. از ابوعلی بغدادی نقل است که گفت: من در بخارا بودم شخصی بنام «جاوشیر» ده قطعه طلا به من داد تا آنها را خدمت حسین بن روح. نائب امام، در بغداد برسانم در بین راه یکی از طلاها گم شد و من متوجه نشدم ولی بعد از ورود به بغداد وقتی که خواستم طلاها را آماده کنم تا به خدمت نائب امام بدهم متوجه شدم که یکی از طلاها گم شده است از پول خودم شبیه آن قطعه را خریدم و به ضمیمه طلاهای دیگر خدمت حسین بن روح بردم و همه را تحویل دادم ولی وی همان سکهای را که خودم خریده بودم به من برگرداند و گفت: سکهای که گم کرده بودی به دست ما رسید.
آیا در نشانه های حتمی ظهور و یمانی، امکان تغییر، بداء و عدوم وقوع مطرح است؟
برای پاسخ به این سوال، ابتدا اشاره گذرا و اجمالی به نشانه های حتمی ظهور، میشود و درنهایت به بررسی امکان بداء و تغییر و عدم وقوع در نشانه های حتمی ظهور، پرداخته خواهد شد.
معرفی نشانه های حتمی ظهور
در احادیث اسلامی، از پنج نشانه حتمی ظهور (یمانی، سفیانی، ندای آسمانی، قتل نفس زکیه و خسف بیداء) به صورت ویژه و مستقل سخن به میان آمده است. اهمیت این پنج نشانه را میتوان هم از تعدد روایات مربوط به آنها و هم از جداسازی و بیان این نشانهها به شکل مستقل دریافت. شیخ صدوق در کتاب کمال الدین، با سلسه اسنادش از امام صادق علیهالسلام در حدیث معتبر[۱] نقل کرده است:
قَبْلَ قِیامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْیمَانِی وَ السُّفْیانِی وَ الصَّیحَهُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیهِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیدَاء. [۲]
پیش از قیام قائم پنج نشانه حتمی است: یمانی، سفیانی، صحیه آسمانی، شهادت نفس زکیه و خسف بیداء.
و نیز مرحوم کلینی در کتاب الکافی، در حدیث معتبر[۳]، از امام صادق نقل کرده است:
خَمسُ عَلاماتٍ قَبلَ قِیامِ القائمِ الصَّیحَهُ وَ السَّفیانِیُّ وَ الخَسفُ وَ قَتلُ النَّفسِ الزَّکیَّه وَ الیَمانِیُّ ِ. [۴]
پیش از قیام قائم، پنج علامت وجود خواهد داشت: ندای آسمانی، سفیانی، خسف و فرو رفتن (لشکر سفیانی) در زمین (بیداء)، شهادت نفس زکیه و یمانی.
این دو حدیث معتبر و حدیث های مشابه دیگر، دلالت بر این دارد که ظهور امام مهدی علیهالسلام، متوقف بر نشانه های حتمی است که باید به وقوع بپیوندد.
شرح اجمالی نشانه های حتمی ظهور
طبق روایات معتبر، ندای آسمانی، برای اثبات اینکه، امام مهدی، از طرف خداوند متعال، برگزیده و فرستاده شده است و خروج سفیانی به عنوان دشمن اصلی امام عصر، به جنگ میان حق و باطل، اشاره دارد. خروج یمانی، به ضرورت وجود قوا و لشکر جبهه حق و نصرت و یاری در ظهور امام مهدی، اشاره دارد و شهادت نفس زکیه، به طغیان حکومت و نظام ناصبی و دشمن اهل بیت در کشور حجاز (عربستان)، اشاره می کند. و در نهایت، خسف بیداء و فرو رفتن لشکر سفیانی در زمین در منطقه بیداء (در بین مکه و مدینه)، نشانگر صحت پیشگویی و صدق خبر پیامبر و نیز بیانگر این است که حکومت جهانی امام مهدی، ادامه حکومت رسول الله و اتمام رسالت پیامبر اسلام، می باشد.[۵]
توصیف بخشی از علائم ظهور به حتمیت، منشاء حدیثی، دارد
و اما علائم حتمی ظهور، به چه معنا است؟ این تقسیم بندی از کجا آمده است؟
علائم ظهور را به چندین اعتبار، میتوان تقسیم بندی کرد؛ از جمله میتوان آنها را به علائم عادی و علائم معجزه آسا، علائمی که در طول تاریخ رخ داده اند و علائمی که تاکنون اتفاق نیفتاده و … تقسیم کرد. یکی از مهمترین و معروفترین تقسیمات نشانه و علائم ظهور امام مهدی، که از روایات اسلامی برگرفته شده، تقسیم نشانه های ظهور به علائم حتمی و علائم غیر حتمی است. امام باقر علیهالسلام در حدیثی فرموده اند:
إِنَ مِنَ الْأُمُورِ أُمُوراً مَوْقُوفَهً وَ أُمُوراً مَحْتُومَهً وَ إِنَ السُّفْیانِی مِنَ الْمَحْتُومِ الَّذِی لَا بُدَّ مِنْهُ. [۶]
برخی از امور موقوف و مشروط هستنند و برخی محتوم و تغییر ناپذیر، و سفیانی از علایم حتمی است که بی تردید رخ خواهد داد.
با توجه به این روایت امام باقر، تقسیم بندی نشانه های ظهور به حتمی و غیر حتمی، اصالت روایی و منشاء حدیثی دارد که توسط اهل بیت، برای شناخت علائم حتمی ظهور، مطرح گردیده است.
تغییر و بداء در نشانه های حتمی ظهور
تنها اشکال به نظریه حتمی بودن و تحقق بداء در نشانه های حتمی ظهور، مستند به روایتی از امام جواد علیه السلام در کتاب الغیبۀ نعمانی میباشد که متن روایت چنین است:
کُنَّا عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الرِّضَا علیه السلام فَجَرَى ذِکْرُ السُّفْیَانِیِّ وَ مَا جَاءَ فِی الرِّوَایَهِ مِنْ أَنَّ أَمْرَهُ مِنَ الْمَحْتُومِ فَقُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام هَلْ یَبْدُو لِلَّهِ فِی الْمَحْتُومِ قَالَ نَعَمْ قُلْنَا لَهُ فَنَخَافُ أَنْ یَبْدُوَ لِلَّهِ فِی الْقَائِمِ فَقَالَ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَ الْمِیعَادِ وَ اللَّهُ لا یُخْلِفُ الْمِیعاد .[۷] [۸]
نزد امام جواد علیه السلام بودیم. از سفیانی و روایاتی که بر آن اساس قیام او حتمی خواهد بود، سخن به میان آمد. به حضرت عرض کردم: آیا خداوند در حتمیها هم بدا روا میدارد؟ فرمود: آری. عرض کردیم: میترسیم در ظهور قائم نیز بدا روا دارد! فرمود: قیام قائم علیه السلام از میعاد و وعدههای الهی است و خداوند خلف وعده نمیکند.
شایان ذکر است، منظور از “میعاد” که خدواند به آن وعده حتمی داده که تخلف ناپذیر است (وَ اللَّهُ لا یُخْلِفُ الْمِیعاد)، در قرآن، چنین ذکر شده است: و “المیعاد"، هو قوله تعالى:
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْض. [۹]
خداوند به مومنین و صالحان، وعده خلیفه اللهی و جانشینی خود در زمین را وعده داده است.
تغییر و بداء در نشانه های حتمی ظهور
بداء، یکی از اعتقادات شیعه است. بدان معنا که خدواند، تغییراتی را در برخی امور ایجاد میکند که تصور ما، بر قطعی بودن آنها است. بنابراین، در واقع، تغییری در علم الهی بوجود نمی آید. بلکه تغییر در اطلاع و آگاهی ما، ایجاد می شود.[۱۰]
اقوال مختلف درباره امکان بداء و عدم تحقق نشانه های حتمی ظهور
بعد از ذکر تعریف بداء، در نقد و بررسی روایت منقول در کتاب الغیبۀ نعمانی از امام جواد، مبنی بر امکان بداء در نشانه های حتمی ظهور، با توجه به این روایت، سه دیدگاه مطرح میشود:
دیدگاه اول: عدم پذیرش امکان بداء در نشانه های حتمی ظهور
۱٫ عدم پذیرش امکان بداء در نشانه های حتمی ظهور: این دیدگاه و قائلین این نظریه، معتقد هستند که روایت موجود، به دلایل زیر، قابل استناد، نمی باشد:
سند روایت یاد شده، ضعیف است. [۱۱] حتیاگر روایت از نظر سندی صحیح باشد، با انبوه روایات معتبری که بر حتمی بودن و تغییرناپذیری خروج سفیانی از منطقه شام (سوریه) دلالت دارند، قدرت تعارض نخواهد داشت (مراجعه کنید به:خروج سفیانی). بنابراین، این روایت منقول از امام جواد در کتاب الغیبۀ نعمانی، قدرت تعارض با انبوه احادیث مبنی بر وقوع قطعی نشانه های حتمی را ندارد.
همچنین این روایت، “خبر واحد” است، و در مقابل روایاتی که قیام سفیانی را از علایم حتمی میدانند، “مستفیض” و بلکه نزدیک به تواتر [۱۲] هستند، نمیتواند معارضه کند. و حتی اگر از ضعف سندی این روایت، چشم پوشی کنیم و با لطف و مهربانی بپذیریم که روایت از قوت سندی برخوردار می باشد، ممکن است این روایت در شرایط خاصی مثل تقیه، صادر شده باشد.
و نیز در فرض قبول مضمون روایت و قبول تحقق بداء در نشانه های حتمی ظهور مثل سفیانی، یمانی و …، این سوال پیش خواهد آمد که، دیگر چه فرقی بین علائم حتمی و غیر حتمی ظهور، خواهد بود؟ زیرا، تقسیم بندی نشانه های ظهور به حتمی و غیر حتمی، همانطور که ذکر کردیم، اصالت روایی و منشاء حدیثی دارد که توسط اهل بیت، مطرح گردیده است. از جمله، امام باقر علیهالسلام در حدیثی فرموده اند:
إِنَ مِنَ الْأُمُورِ أُمُوراً مَوْقُوفَهً وَ أُمُوراً مَحْتُومَهً وَ إِنَ السُّفْیانِی مِنَ الْمَحْتُومِ الَّذِی لَا بُدَّ مِنْهُ. [۱۳]
برخی از امور موقوف و مشروط هستنند و برخی محتوم و تغییر ناپذیر، و سفیانی از علایم حتمی است که بی تردید رخ خواهد داد.
دیدگاه دوم: امکان بداء و تغییر در نشانه های حتمی ظهور
۲٫ پذیرش روایت امکان بداء و عدم تحقق نشانه های حتمی ظهور
روایت امکان بداء در نشانه های حتمی ظهور، چون موافق قرآن است، قابل پذیرش است. توضیح اینکه: برخی معتقدند، حدیث منقول از امام جواد علیه السلام مبنی بر امکان بداء و تغییر در نشانه های حنتمی ظهور از جمله سفیانی، چون موافق قرآن است، باید آن را پذیرفت. زیرا این حدیث با آنچه در قرآن آمده است سازگار و موافق است:
لِکُلِّ أَجَلٍ کِتابٌ یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ . [۱۴]
خداوند برای هر امری زمانی مقرر کرده و هر چه را بخواهد، محو می کند و یا برقرار می سازد و حکم اصلی نزد خدا است.
زیرا، این آیه قرآن، حکم محو و اثبات برای همه حوادثی که زمان بردارند، عمومیت دارد و این حوادث، عبارتند از: همه آنچه در آسمان ها و زمین و مابین آنها، است. [۱۵] و علائم ظهور، از جمله این حوادث زمان بردار است. بنابراین، امکان بداء و تغییر در نشانه های حتمی ظهور امکان دارد.
دیدگاه سوم: جمع بین حدیث امام جواد با روایات متواتر
۳٫ جمع بین این روایت با روایات متعدد در حتمیت نشانه های حتمی.
برای جمع بین این روایت از امام جواد مبنی بر امکان تغییر و بداء در نشانه های حتمی ظهور، با روایات متعدد و مستفیض دیگر که نشانه های حتمی ظهور را حتمی و غیرموقوفه و غیر قابل تغییر، میدانند، چند وجه و احتمال، مطرح شده است:
الف. دیدگاه علامه کورانی
الف. دیدگاه ای مطرح شده است که ماحصل آن چنین است: برای واژه محتوم، دو معنا، می باشد: “محتوم من الله” (از طرف خدا، حتمی است) و “محتوم علی الله” (بر خدا حتمی شده است و امکان تغییر ندارد). و در این روایت امام جواد، منظور از “محتوم"، معنای اول آن، یعنی محتوم من الله، مراد است.
اعتقاد یهود درآفرینش جهان
توضیح بیشتر اینکه: طبق گزارش قرآن، یهودیان، توهم و اعتقاد داشتند که دستان خدا، بسته است. بهودیان، معتقد بودند، خدا بعد از اینکه جهان را آفرید و برخی از امور را متحقق ساخت، دیگر از تغییر آن، عاجر و ناتوان میشود (وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَهٌ) قرآن با رد این قول، فرمود که دستان هود شما، بسته است و دست خدا باز است: (غُلَّتْ أَیْدیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتان)[۱۶]. و این تفکر یهود، در میان برخی از مسلمانان نیز، نفوذ کرده بود. بنابراین گاهی تصور میشد که وقتی امر حتمی باشد، یعنی بر خدا هم حتمی است (محتوم علی الله)، و دیگر قابل تغییر نخواهد بود، خیر اینگونه نیست بلکه، “محتوم من الله” است، یعنی از طرف خدا حتمی است اما طبق آیه قرآن، اینگونه نیست وقتی امری از طرف خدا، حتمی شد، دیگر دست خدا بسته باشد (همانطور که یهودیان تصور میکردند) بلکه دست خدا، باز است. بنابراین این روایت امام جواد، که میفرماید امکان بداء و تغییر در سفیانی نیز می باشد، اشاره به همین ماجرا، دارد. یعنی با اینکه سفیانی، از طرف خدا، حتمی می باشد (محتوم من الله)، البته تصور نکنید که بر خدا، حتمی شده است (محتوم علی الله)، خیر، اینگونه نخواهد بود و دستان خدواند باز است (یَداهُ مَبْسُوطَتان) [۱۷] و این قول علامه کورانی، صحیح، بنظر میرسد.
ب. دیدگاه علامه مجلسی
البته میتوان بین این روایت از امام جواد علیه السلام و روایات متعدد دیگر، جور دیگری نیز، جمع کرد. همانطور که علامه مجلسی می فرمایند: امکان دارد، مقصود از بداء در نشانه های حتمی در این روایت، به معنای بداء در خصوصیات و ویژگی های نشانه های حتمی، است، نه بداء در اصل وجود نشانه های حتمی [۱۸]
زیرا همانطور که گفته شد، از تقابل میان علایم موقوف و حتمی که در برخی از روایات آمده، برمیآید که سفیانی و دیگر نشانه های حتمی ظهور از دایره علایم موقوف و غیر حتمی، خارج است. بنابراین، حمل این نشانه های محتوم، بر آنچه که احتمال بداء در آن راه دارد، به نوعی وارد کردن علائم محتوم به دایره علائم موقوف و غیر حتمی است که بر خلاف ظاهر روایات سفیانی و دیگر نشانه های حتمی، می باشد. بلکه نتیجه این سخن، به نوعی موجب لغو بودن تقسیم بندی علائم ظهور به حتمی و غیر حتمی است.[۱۹] که در روایت معتبر از امام باقر، نقل شده است. در حالیکه روایات اسلامی، نشانه های ظهور را به دو دسته حتمی و موقوف (غیرحتمی) تقسیم کرده اند. و حاشا که سخن بیهوده و لغوی از امام معصوم، صادر شود. بنابراین، میتوان گفت در علائم حتمی، بداء راه ندارد اما علائم غیر حتمی و خصوصیات علائم حتمی، ممکن است، مشمول حکم بداء شوند.
البته بنظر می رسد، وجه اول، و دیدگاه علامه کورانی، نسبت به دیدگاه علامه مجلسی، صحیح تر بنظر می رسد.
البته توجه کنید که امکان تحقق بداء در علائم غیر حتمی، نه به این معنا است که اتفاق نخواهد افتاد. بلکه برعکس، به این معنا است که چون در لسان اهل بیت و در احادیث ذکر شده اند. احتمال تحقق علائم غیر حتمی، مقدم است بر عدم تحقق شان. ولی قطعی الوقوع نخواهند بود.
جمع بندی
بنابراین، درصورت فرض پذیرش روایت موجود در کتاب الغیبۀ نعمانی (روایت منقول از امام جواد)، مبنی بر امکان تغییر و بداء در نشانه های حتمی ظهور، باید بین این روایت و روایات متعدد، مستفیض و متواتر دیگر -که از وقوع قطعی نشانه های حتمی ظهور گزارش می کنند- جمع کرد و بهترین وجه جمع، همان دیدگاه علامه کورانی می باشد، که خلاصه آن چنین است:
طبق گزارش قرآن، یهودیان، توهم و اعتقاد داشتند که دستان خدا، بسته است. بهودیان، معتقد بودند، خدا بعد از اینکه جهان را آفرید و برخی از امور را متحقق ساخت، دیگر از تغییر آن، عاجر و ناتوان میشود (وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَهٌ) قرآن با رد این قول، فرمود که دستان هود شما، بسته است و دست خدا باز است: (غُلَّتْ أَیْدیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتان)[۲۰]. و این تفکر یهود، در میان برخی از مسلمانان نیز، نفوذ کرده بود. بنابراین گاهی تصور میشد که وقتی امر حتمی باشد، یعنی بر خدا هم حتمی است (محتوم علی الله)، و دیگر قابل تغییر نخواهد بود، خیر اینگونه نیست بلکه، “محتوم من الله” است، یعنی از طرف خدا حتمی است اما طبق آیه قرآن، اینگونه نیست وقتی امری از طرف خدا، حتمی شد، دیگر دست خدا بسته باشد (همانطور که یهودیان تصور میکردند) بلکه دست خدا، باز است. بنابراین این روایت امام جواد، که میفرماید امکان بداء و تغییر در سفیانی نیز می باشد، اشاره به همین ماجرا، دارد. یعنی با اینکه سفیانی، از طرف خدا، حتمی می باشد (محتوم من الله)، البته تصور نکنید که بر خدا، حتمی شده است (محتوم علی الله)، خیر، اینگونه نخواهد بود و دستان خدواند باز است (یَداهُ مَبْسُوطَتان) [۲۱] و این قول علامه کورانی، صحیح، بنظر میرسد.
[۱] مهدی پور، پژوهشی پیرامون علائم حتمی ظهور، ص ۲۱-۲۲٫
[۲] شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۶۵۰٫
[۳] مهدی پور، پژوهشی پیرامون علائم حتمی ظهور، ص ۴۸-۴۹٫
[۴] شیخ صدوق، کمالالدین، ج ۲ ، ص ۶۵۰٫
[۵] کورانی، الیمانیون قادمون، ص ۱۱۵-۱۱۶٫
[۶] نعمانی، الغیبۀ، ص ۴۱۶٫
[۷] سوره آل عمران، آیه ۹٫
[۸] نعمانی، الغیبۀ، ص ۳۰۳٫
[۹] سوره نور، آیه ۵۵٫
[۱۰] مراجعه کنید به: کتاب منشور عقاید امامیه، آیه الله سبحانی.
[۱۱] این حدیث ضعیف است. در این باره ر.ک: مستدرکات علم رجال الحدیث، ج ۶، ص ۴۲۲٫
[۱۲] نعمانی، الغیبۀ، ص ۲۸۲٫ صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج ۳، ص ۸۸٫
[۱۳] نعمانی، الغیبۀ، ص ۴۱۶٫
[۱۴] سوره رعد، آیه ۳۸-۳۹٫
[۱۵] محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی، ج ۷، ص ۴۳۲٫
[۱۶] سوره مائده، آیه ۶۴٫
[۱۷] کورانی، الیمانیون قادمون، ص ۱۲۸-۱۲۹٫
[۱۸] مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۵۱٫
[۱۹] عاملی، دراسه علامات الظهور، ص ۴۵٫
[۲۰] سوره مائده، آیه ۶۴٫
[۲۱] کورانی، الیمانیون قادمون، ص ۱۲۸-۱۲۹٫
منبع: فرهنگ
عالم جليل آخوند ملاّ زين العابدين سلماسى رحمه اللّه فرمود:
روزى در مجلس درس فخر الشيعه، آية اللّه علاّمۀ بحر العلوم قدّس سرّه در نجف اشرف نشسته بوديم، كه عالم محقّق جناب ميرزا ابو القاسم قمّى-صاحب كتاب قوانين-براى زيارت علاّمه وارد شدند.
آن سال، سالى بود كه ميرزا از ايران براى زيارت ائمّۀ عراق عليهم السّلام و حجّ بيت اللّه الحرام
آمده بودند. كسانىكه در مجلس درس حضور داشتند كه بيشتر از صد نفر بودند متفرّق شدند.
فقط من با سه نفر از خواصّ اصحاب علاّمه، كه در درجات عالى صلاح و ورع و اجتهاد بودند، مانديم.
محقّق قمّى رو به سيّد كرد و گفت: شما به مقامات جسمانى (به خاطر سيادت) و روحانى و قرب ظاهرى (مجاورت حرم مطهّر امير المؤمنين عليه السّلام) و باطنى رسيدهايد. پس از آن نعمتهاى نامتناهى، چيزى به ما تصدّق فرماييد.
سيّد بدون تأمّل فرمود: شب گذشته يا دو شب قبل (ترديد از ناقل قضيّه است) براى خواندن نماز شب به مسجد كوفه رفته بودم. با اين قصد، كه صبح اوّل وقت به نجف اشرف برگردم، تا درسها تعطيل نشود. (سالهاى زيادى عادت علاّمه همين بود.)
وقتى از مسجد بيرون آمدم، در دلم براى رفتن به مسجد سهله شوقى افتاد؛ امّا خود را از آن منصرف كردم، از ترس اينكه به نجف اشرف نرسم؛ ولى لحظهبهلحظه شوقم زيادتر مىشد و قلبم به آنجا تمايل پيدا مىكرد.
در همان حالت ترديد بودم كه ناگاه بادى وزيد و غبارى برخاست و مرا به طرف مسجد سهله حركت داد. خيلى نگذشت كه خود را كنار در مسجد سهله ديدم. داخل مسجد شدم؛ ديدم خالى از زوّار و متردّدين است جز آنكه شخصى جليل القدر مشغول مناجات با خداى قاضى الحاجات است آن هم با جملاتى كه قلب را منقلب و چشم را گريان مىكرد. حالم دگرگون و دلم از جا كنده شد و زانوهايم مرتعش و اشكم از شنيدن آن جملات جارى شد. جملاتى بود، كه هرگز به گوشم نخورده و چشمم نديده بود؛ لذا فهميدم كه مناجاتكننده، آن كلمات را نه آنكه از محفوظات خود بخواند؛ بلكه آنها را انشاء مىكند.
در مكان خود ايستادم و گوش مىدادم و از آنها لذّت مىبردم، تا از مناجات فارغ شد. آنگاه رو به من كرد و به زبان فارسى فرمود: مهدى بيا. پيش رفتم و ايستادم.
دوباره فرمود كه پيش روم. باز اندكى رفتم و توقّف نمودم.
براى بار سوم دستور به جلو رفتن داد و فرمود: ادب در امتثال است. (يعنى تا هرجا كه گفتم بيا نه آنكه به خاطر رعايت ادب توقّف كنى.)
من هم پيش رفتم تا جايى رسيدم كه دست ايشان به من و دست من به آن جناب مىرسيد.
ايشان مطلبى را فرمود.
آخوند ملاّ زين العابدين سلماسى مىگويد: وقتى صحبت علاّمه رحمه اللّه به اينجا رسيد، يكباره از سخن گفتن دست كشيد و ادامه نداد و شروع به جواب دادن محقّق قمّى راجع به سؤالى كه قبلا ايشان پرسيده بود كرد. آن سؤال اين بود، كه چرا علاّمه با آن همه علم و استعداد زيادى كه دارند، تأليفاتشان كم است. ايشان هم براى اين مسأله دلايلى را بيان كردند؛ امّا ميرزاى قمّى دوباره آن صحبت حضرت با علاّمه را سؤال نمود.
سيّد بحر العلوم رحمه اللّه با دست خود اشاره كرد كه از اسرار مكتومه است.
منبع:.rajanews.com
ما را سرشته اند علی وارمان کند
حتی نوشته تشنه ی دیدارمان کند
اصلاً خدا به روی من و تو حساب کرد
وقتی که خواست برده ی بازارمان کند
شاید که در خرید بزرگی شویم یا
شاید نسیم آید و بیدارمان کند
اما کسی نیامد و مارا نخواست کس
دستی نبود تا که سبک بارمان کند
بودیم نا امید که مارا میان خلق
چشمی نمی خرید که بیمارمان کند
اما رسید حضرت ارباب زاده ای
آمد که تا همیشه گرفتارمان کند
ما را خرید و خادم این خانواده کرد
تا بیشتر ز پیش بدهکارمان کند
پروانه ایم و قسمت این خانواده ایم
شاهیم و چاکران همین شاهزاده ایم
دست حسین میدهی امشب بهانه را
بابا بگو که ذوق کُشَد اهل خانه را
بابا بگو که عشق کند وقت گفتند
لب غنچه کن که بوسه زند این جوانه را
یا حق بده به حیرت جبریل بعد از این
یا که بگیر چهره ی پیغمبرانه را
با تو خدا چه ریخت و پاشی نموده است
حالا گدا نمانده است بگیرد اعانه را
انگار تو حسینی و زینب چو فاطمه
وقتی که میکشد سر گیسوت شانه را
اُمّ البنین به گرد سرت چرخ میزند
آورده است آتش و اسپند دانه را
بیرون میا که راه تو بن بست میشود
گم میکند نگاه همه راه خانه را
دوش حسین روی تو بوسیدنی تر است
با این پسر جمال پدر دیدنی تر است
بر پا شده ست محشری از احترام ها
وقت اذان توست و ختم کلام ها
میچسبد آن نماز که باشی مؤذنش
وقتش رسیده دل ببری از امام ها
تنها مؤذن سه امام ، ایستاده اند
یعنی شروع توست شروع قیام ها
وقتی سلام گرم نماز تو میرسد
می آید از خدا علیک السلام ها
جایی نداشت فطرس و از دور بوسه داد
از بس فشرده است حضور غلام ها
ای یاس زاده باز کن از گیسویت گره
باید دوباره هوش بری از مشام ها
ویرانه آمدیم که آبادمان کنی
دستی بکش به روی سر نا تمام ها
از دوست شعله بر سر و پای پدر زدی
دیدی محاسنش به کفش بود پر زدی
آئینه ای گرفته و تکرار میشوی
تو شیر میشوی و علمدار میشوی
خورشید میشوی همه را ذوب میکنی
پر میزنی و سپاهی و سالار میشوی
با تیغ ذوالفقار ، تو هم مست کرده ای
بیهوده نیست فاتح پیکار میشوی
وقتی زره به شانه ی تو میخورد گره
بدجور مثل حیدر کرار میشوی
باید که سر بدُزدَد و پنهان شود هلال
وقتی میان جنگ کماندار میشوی
تو لحظه لحظه سوره ی زلزال هستی
تو جلوه جلوه آیه ی ایثار میشوی
یا رب این صوت محمّد یا صدای اکبر است
روی ماه احمد است یا لقای اکبر است
چون شبیه حضرت طه است خلق و خوی او
زین جهت مدح پیمبر خود ثنای اکبر است
خوی احمد را خدا فرمود اگر خلق عظیم
وصف این آئینه احمد نمای اکبر است
علامه حلی ( رحمه الله علیه) در شب جمعه ای تنها به زیارت امام حسین علیهالسلام می رفت. سواره بود و شلاقی در دستش. اتفاقاً در راه عربی که پیاده به سمت کربلا می رفت، با او همراه شد. بین راه مرد عرب مسئله ای را مطرح کرد. علامه حلی خیلی زود فهمید مرد عرب بسیار با اطلاع و عالم است. چند سوال کرد تا بفهمد مرد عرب چه عیار علمی ای دارد. او هم همه را جواب داد. علامه از علم مرد عرب به وجد آمده بو، جواب تمام مشکلات علمی اش را یکی یکی می گرفت.
در بین سوال و جوابها نظرشان متفاوت شد. علامه فتوای عرب را قبول نکرد و گفت: این فتوا بر خلاف اصل و قاعده است و روایتی برای استناد ندارد. مرد عرب گفت: دلیل این حکم که من گفتم، حدیثی است که شیخ طوسی در کتاب تهذیب نوشته است. علامه گفت: این حدیث را در تهدیب ندیده ام. مرد گفت: در آن نسخه ای که تو از تهذیب داری از ابتدا بشمار، در فلان صفحه و فلان سطر پیدا می کنی.
علامه از شدت علم و دانستن غیب شک برد که شاید همراهش امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. ناگاه شلاق از دستش افتاد. مرد عرب خم شد تا شلاق را بردارد. علامه گفت: به نظر شما ملاقات با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) امکان دارد؟ مرد عرب شلاق علامه را در دستش گذاشت و گفت: چطور نمی شود در حالی که دستش در دستان توست. علامه از بالای مرکبش پایین افتاد و پای امام را بوسید و از شوق زیاد بیهوش شد. به هوش که آمد، هیچ کس در آنجا نبود. ناراحت شد و افسرده.
وقتی به خانه برگشت، کتاب تهذیبش را برداشت. به صفحه ای که امام گفته بود نگریست و حدیث را دید. کنار حدیث و در حاشیه کتاب نوشت: این حدیثی است که مولای من صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)من را به آن خبر دادند
منبع :.ghorany.com
روزهایمان از پی هم می گذرد ،مایی که مذهبمان شیعه است،مایی که اعتقاد به وجود ائمه ای داریم که خلیفه و جانشین خداوند در زمینند،مایی که دوازده امام داریم و می گوییم دوازدهمین اماممان زنده است،نه چونان ما که او انسان کامل بر روی زمین و بنده معصوم و مطیع خداست،ثبات عالم به وجود اوست،همه به طفیل آن بنده کامل روزی می خوریم ولی، باز قصه قصه بی معرفتی و بی وفایی است…
روزهایمان از پی هم می گذرد ،مایی که مذهبمان شیعه است،مایی که اعتقاد به وجود ائمه ای داریم که خلیفه و جانشین خداوند در زمینند،مایی که دوازده امام داریم و می گوییم دوازدهمین اماممان زنده است،نه چونان ما که او انسان کامل بر روی زمین و بنده معصوم و مطیع خداست،ثبات عالم به وجود اوست،همه به طفیل آن بنده کامل روزی می خوریم ولی، باز قصه قصه بی معرفتی و بی وفایی است…
او باب رسیدن به خداست و قرآن می گوید : وَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا1 ، از درب ها وارد خانه شوید؛به راستی اگر او امام ماست پس ما ماموم اوییم و ماموم باید عملش به مانند امام و متکی و پیرو او باشد اما تو بگو کیست او که من مانند او باشم؟!
اهمیت معرفت امام زمان صلوات الله علیه
اهمیت معرفت و شناخت امام زمان در مذهب ما به اهمیت اصل ایمان است از آنجا که نه یک حدیث بلکه بابی در احادیث ماست که کسی که بمیرد در حالی که امام زمان نشناس باشد به دین اسلام نمرده است بلکه چونان جاهلیت قبل از اسلام دچار انحراف و تباهی و بدآئینی بوده است.
آیا با امام زمان ارتباط دارید؟
امام باقر در تفسیر آیه 200 سوره آل عمران می فرمایند : رابطوا امامکم المنتظر2 ،با امام زمانتان رابطه داشته باشید ، حضرت آیت الله بهجت رحمة الله علیه در این رابطه می فرمایند: تا رابطه ما با ولیّ امر، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد.و قوّت رابطه ما با ولیّ امر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم در اصلاح نفس است.
باز باید از خودم بپرسم از قصه معرفت که بگذریم،چقدر امام زمان خود را یاد می کنیم که این از حداقل هاست امام زمان در کلامی می فرمایند: انا غیر مهملین لمراعاتکم ولا ناسین لذکرکم3 ، ما شما را فراموش نمی کنیم! ؛ محبت او که مظهر مهر خدای رحمان است ما را فرا گرفته اما در کدامین کوچه غفلت در این دنیای رنگ و ریا و بی وفایی گیر کرده ایم که یادی از او نمی کنیم،همان یادی که البته باب لطف و توجه خدا به ماست.
یکی از دستور العمل های ارتباط با امام زمان این است که برای فرج او که فرج عالم است دعا کنیم البته باز باید یادآور شوم که در این روزگار آخرالزمان یاد کردن و دعا کردن برای آن آئینه حسن حضرت پروردگار خود نعمت و رزقی بزرگ است که باز چگونه توان از عهده شکر آن بر آمد؟؛
قال المَهدي(عج): «أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُم»4
برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید ،زیرا همین موجب فرج و گشایش شماست .
یاد او باب گشایش است و دعای برای فرج او اول درهای رحمت خداوند را به روی خود ما باز می کند که این عمل خود از کمترین وظایف شیعیان آن امام منتظر در قبال حضرت است.
خیلی از ما بیشترین دعایی که گاهی برای امام زمان می خوانیم همین دعای “اللهم کن لولیک” است که دعای برای سلامتی حضرت است اما قدر همین دعا را هم نمی دانیم ،او گوش شنوا و چشم بینای خداوند است ،او همان مهربانی است که ما در این دوران سخت دستور داریم در خانه او برویم و از او استمداد بجوییم، این دعا ها بهانه است تا باز نام مهدی بر زبان ما جاری شود تا باز تابلوی نجات در این دوران جلوی چشممان بیاید ، پدر معنوی ما اوست ،همان پدری که چون یعقوب نبی برای فرزندان گنهکار خود استغفار می کند؛ يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ5 ؛ ای پدر برای گناهان ما طلب آمرزش کن که ما خطاکار بوده ايم.
آیا دوست داریم امام زمان برای ما دعا کنند؟
آیا دوست داریم که مشمول دعای مستجاب امام زمان شویم؟ آیا این اراده و همت و البته اعتقاد را داریم که امام زمان برای ما و زندگی و خانواده ما دعا کنند؟ راهش دل دادن به مهدی و دعا برای اوست از جمله دلایلی که علما برای اینکه امام زمان هر کس که ایشان را یاد و دعا کند ،دعا می فرمایند ،روایت زیر است:
مرحوم راوندي در کتاب الخرائج نقل مي کند: گروهي از اهل اصفهان ـ از جمله ابو عباس احمد بن نصر وابو جعفر محمد بن علويه ـ برایم نقل کرده اند: در اصفهان مردي شيعه به نام عبدالرحمان بود، از او سئوال کردند: علت اينکه امامت امام علي النقي (عليه السلام) را پذيرفتي و دنبال فرد ديگري نرفتي چيست؟
گفت: جرياني از آن حضرت ديدم که قبول امامت آن حضرت را بر من لازم نمود. من مردي فقير اما زباندار وپر جرأت بودم به همين جهت در سالي از سالها اهل اصفهان من را برگزيدند تا با گروهي ديگر براي دادخواهي به دربار متوکل برويم. ما رفتيم تا به بغداد رسيديم هنگامي که در بيرون دربار بودم خبر به رسيد که دستور داده شده امام علي النّقي را احضار کنند،بعد حضرتش را آوردند.
من به يکي از حاضرين گفتم: اين شخص که او را احضار کردند کيست؟ گفت: او مردي علوي وامام رافضي ها ست سپس گفت: به نظرم مي رسد که متوکل مي خواهد او را بکشد، گفتم: از جاي خود تکان نمي خورم تا اين مرد را بنگرم که چگونه شخصي است؟
او گفت: حضرت در حالي که سوار بر اسب بودند تشريف آوردند ومردم در دو طرف او صف کشيدند واو را نظاره مي کردند. چون چشمانم به جمالش افتاد محبت او در دلم جاي گرفت و در دل شروع کردم به دعا کردن براي او که خداوند شرّ متوکل را از حضرتش دور گرداند.
حضرت در ميان مردم حرکت مي کرد و به يال اسب خود مي نگريست نه به راست نگاه مي کرد ونه به چپ، من نيز دعا براي حضرتش را در دلم تکرار مي کردم.
چون در برابرم رسيد رو به من کرد وفرمود:
استجاب الله دعاک، وطوّل عمرک وکثّر مالک وولدک.
يعني: خداي دعاى تو را مستجاب کند. وعمر تو را طولاني ومال وفرزند تو را زياد گرداند.
از هيبت و وقار او بدنم لرزيد ودر ميان دوستانم به زمين افتادم.
دوستانم از من پرسيدند، چه شد؟
گفتم خير است وجريان را به کسي نگفتم.
پس از آن به اصفهان بازگشتيم. خداوند به سبب دعاى آن حضرت درهايي از مال وثروت را براي من باز کرد تا جايي که اگر همين امروز درب خانه ام را ببندم قيمت اموالي که در آن دارم معادل هزاران هزار درهم است واين غير از اموالي است که در خارج خانه دارم. خداوند به سبب دعاى آن حضرت ده فرزند به من عنايت فرمود.
ببينيد که چگونه مولاي ما امام علي نقي (عليه السلام) دعاى آن شخص را به خاطر نيکي او جبران وتلافي نمود. براي او دعا فرمود با اينکه از مؤمنان نبود. آيا گمان مي کنيد که اگر در حق مولاي ما صاحب الزمان ارواحنا فداه دعا کنيد شما را با دعاى خير ياد نمي کند با اينکه شما از مؤمنان هستيد؟6
……………………………………………………………………………………..
پی نوشت:
1-سوره بقرة/آیه/189
2-تفسیر برهان جلد۱صفحه۳۳۴
3-بحار الانوار علامه مجلسی، ج 53، ص 175
4-بحارالأنوار ،ج53 ، ص180 ، باب 31
5-سوره یوسف/آیه97
6-مکیال المکارم: 1 /333
فضيلت و اعمال نيمه شعبان
در حديثي كه در وسايل الشيعه، بحار الانوار و مصباح المتهجد اشاره شده در خصوص فضيلت ماه شعبان آمده است:«خداوند به ذات مقدس خود سوگند خورده است كه هركس را در اين ماه به او پناه برده و از او درخواست كند، از رحمت خود محروم ننمايد».
شب نيمه شعبان از چنان اهميتي برخوردار است كه همرديف و همپاي شبهاي قدر قرار دارد و از اين موقعيت ميتوان چون شبهاي قدر ماه مبارك رمضان براي كسب خيرات و بركات معنوي بهره برد و نهايت تلاش را براي كسب فيض داشت.
در حديثي كه در وسايل الشيعه، بحار الانوار و مصباح المتهجد اشاره شده در خصوص فضيلت ماه شعبان آمده است: «خداوند به ذات مقدس خود سوگند خورده است كه هركس را در اين ماه به او پناه برده و از او درخواست كند، از رحمت خود محروم ننمايد».
خطبهاي در شرافت ماه شعبان
بنا بر آنچه در شماري از متون روايي وارد شده، پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) در يكي از سالها، به هنگام آغاز اين ماه خطبهاي خواندند و مردم را نسبت به شرافت اين ماه آگاه فرمودند.
در بحار الانوار قسمتهايي از اين خطبه چنين آمده است:
«. . . شعبان ماه شريفي است و آن ماه من است. حاملان عرش آن را بزرگ ميشمارند و حق آن را ميشناسند. آن ماهي است كه در آن همچون ماه رمضان، روزي بندگان زياد ميگردد و در آن بهشت آذين بسته ميشود و اين ماه را شعبان ناميدهاند زيرا در آن ارزاق مؤمنان تقسيم ميشود و آن ماهي است كه عمل در آن چند برابر ميشود و كار نيكو هفتاد برابر ثمره ميدهد».
امتياز پنجشنبههاي ماه شعبان
بنا بر آنچه در حديثي ديگر كه در وسايل الشيعه به آن اشاره شده، ماه شعبان، ماهي است: «در هر پنجشنبه آن، آسمانها زينت بسته ميشود، و فرشتگان به دعا ميپردازند كه پروردگارا! آنكس را كه در اين ايام روزه بدارد، ببخشاي،و دعايش را اجابت فرماي. پس هركس كه در روز اول شعبان دو ركعت نماز گزارد و در هر ركعت آن يكمرتبه سوره حمد و يكصد مرتبه سوره توحيد را بخواند و بعد از نماز نيز يكصد مرتبه صلوات بفرستد، خداوند تمامي حاجتهاي ديني و دنيايي او را اجابت ميفرمايد».
شرافت شب و روز نيمه شعبان
اما در ميان روزها و شبهاي ماه شعبان، شب نیمه شعبان اين ماه مصادف با ولادت حضرت مهدي عجّل الله تعالي فرجه الشريف از شرافت ويژهاي برخوردار است.
از امام صادق (عليه السّلام) روايت شده كه پدر بزرگوارشان در پاسخ كسي كه از فضيلت شب نيمه شعبان از ايشان پرسيده بود فرمودند: اين شب برترين شبها بعد از شب قدر است، خداوند در اين شب فضلش را بر بندگان جاري ميسازد و از منت خويش گناهان آنان را ميبخشد، پس تلاش كنيد كه در اين شب به خدا نزديك شويد. همانا اين شب، شبي است كه خداوند به وجود خود سوگند ياد كرده كه در آن درخواست كنندهاي را، مادام كه درخواست گناه نداشته باشد، از درگاه خود نراند.
در بحار الانوار در مورد اهميت شب نیمه شعبان از زبان پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله) اينگونه روايت شده است: من شب نيمه شعبان خوابيده بودم كه جبرائيل به نزدم آمد و گفت: اي محمد! آيا در اين شب ميخوابي؟
گفتم: اي جبرائيل! مگر اين شب چه شبي است؟
جبرائيل گفت: اين شب، شب نيمه شعبان است. اي محمد برخيز! پس مرا از بستر خواب بلند نمود و آنگاه مرا به بقيع برد و گفت: سرت را بلند كن و به آسمان بنگر.
شب نیمه شعبان شبی است كه درهاي آسمان در آن باز ميشود:درهاي رحمت. در «رضوان»، در «مغفرت»، در «فضل»، در «توبه»، در «نعمت»، در «جود» و در «احسان»؛ و خداوند به عدد موها و پشمهاي گاو و گوسفند مردم را از آتش جهنم آزاد ميكند، زمان مرگ را در آن ثبت كرده و بهمدت يك سال روزيها را تقسيم ميكند؛ و هرچه را كه در تمام سال اتفاق ميافتد فرو ميفرستد. محمد! كسي كه اين شب را با گفتن «الله اكبر»، «سبحان الله» و «لا اله الا الله» و دعا و نماز و قرآن خواندن و انجام اعمال مستحب و استغفار كردن زنده نگهدارد بهشت منزل و استراحتگاه او خواهد بود و گناهان گذشته و آيندهاش بخشيده ميشود.
در حالي نزدت آمدم كه تمام فرشتهها در آسمان پاهايشان را جفت كردهاند عدهاي تسبيح ميكنند، عدهاي در ركوع، عدهاي در سجود و گروهي ذكر ميگويند. شبي است كه كسي دعا نميكند مگر اين كه مستجاب ميشود، كسي چيزي نميخواهد مگر اين كه به او داده ميشود، كسي درخواست مغفرت و بخشش نميكند، مگر اين كه بخشيده ميشود، كسي توبه نميكند مگر اين كه توبهاش پذيرفته ميشود. كسي كه از خير اين شب محروم شود، از خير بزرگي محروم شده است.(1)
نيمه شعبان علاوه بر اينكه روز و زمان خجسته ميلاد امام عصر عجّل الله تعالي فرجه الشريف است، فرصت معنوي مناسب و ارزشمندي براي راز و نياز با خالق هستي و نزديكي هرچه بهتر و بيشتر به معبود و كسب بركات الهي است.
شب نیمه شعبان از چنان اهميتي برخوردار است كه همرديف و همپاي شبهاي قدر قرار دارد و از اين موقعيت ميتوان چون شبهاي قدر ماه مبارك رمضان، براي كسب خيرات و بركات معنوي بهره برد و نهايت تلاش را براي كسب فيض داشت.
دعاي كميل را در شب نيمه شعبان فراموش نكنيم!
بنا بر روايت «كميل» يار وفادار اميرالمؤمنين (عليه السّلام)، در جلسهاي يكي از ياران حضرت از ايشان درباره اين آيه شريفه سوره دخان «فيها يفرق كل أمر حكيم» سؤال كرد، ايشان نيز در تفسير شب قدر كه امور آدميان در آن مقدر ميشود به بيان اهميت شب نيمه شعبان پرداختند و به خصوص بر خواندن دعاي حضرت خضر (عليه السّلام) در اين شب(شب نیمه شعبان) تاكيد كردند.
پس از اتمام جلسه و آنگاه كه كميل به منزل خود بازگشت، باز به نزد حضرت مراجعه كرد تا دعاي خضر را از ايشان فرا گيرد.حضرت نيز نخست او را امر به نوشتن كردند و آنگاه دعاي معروف كميل را براي او خواندند، و سرانجام او را به خواندن اين دعا در شب نيمه شعبان سفارش فرمودند.(2)
با گشت و گذاري در بوستان روايات رسيده از خاندان عصمت و طهارت عليهم السّلام هم بخشي از آن اسرار بر ما عيان مي شود و هم به دستور العملهاي شفابخشي برميخوريم كه خاندان عصمت عليهم السّلام آنها را براي رشد و بالندگي بشر به او تعليم كرده اند.
آنچه در پي مي آيد احاديثي اند از اين سنخ كه اسرار گفته اند و اعمال تعليم كرده اند. باشد تا بدانيم و عمل كنيم و پر بكشيم. پرواز به سوي بينهايتي كه از آنجا آمده ايم و ناگزير بايد به آنجا برگرديم.
فضيلت و اعمال نيمه شعبان
عنايتي خاص به زائران حضرت حسين عليه السّلام
امام صادق عليه السّلام فرمود: وقتي نيمه شعبان مي شود هاتفي از افق اعلي ندا مي دهد كه أَلَا زَائِرِي قَبْرِ الْحُسَيْنِ ارْجِعُوا مَغْفُوراً لَكُمْ وَ ثَوَابُكُمْ عَلَى رَبِّكُمْ وَ مُحَمَّدٍ نَبِيِّكُمْ اي زائران قبر حسين، شما در حالي به شهر و ديار خود برميگرديد كه مورد بخشش الهي قرار گرفته ايد و ثواب و اجر اين زيارت شما را خداوند متعال و پيامبرش بهعهده گرفتند. (كافي 4/589)
امام صادق عليه السّلام فرمود: مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ ع لَيْلَةً مِنْ ثَلَاثٍ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ؛ اگر كسي در يكي از اين سه شب، قبر حسينبن علي عليهما السّلام را زيارت كند خداوند متعال گناهان گذشته و آينده او را مي آمرزد. راوي عرض مي كند: فدايتان شوم اين سه شب، كدام شبها هستند؟ امام عليه السّلام فرمودند: شب عيد فطر، شب عيد قربان و شب نيمه شعبان. (كتاب المزار، ص 45)
امام صادق عليه السّلام فرمود: مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ ع لَيْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ وَ لَيْلَةَ الْفِطْرِ وَ لَيْلَةَ عَرَفَةَ فِي سَنَةٍ وَاحِدَةٍ؛ اگر كسي در يك سال حسينبن علي عليهما السّلام را در شب نيمه شعبان و شب عيد فطر و شب عرفه زيارت كند خداوند متعال براي او هزار حج و هزار عمره مقبول ثبت مي كند و نيز هزار نياز دنيايي و آخرتي او نيز برآورده خواهد شد. (كتاب المزار ص 50)
محمدبن ابينصر بزنطي مي گويد از امام رضا عليه السّلام پرسيدم: در كدام ماه قبر شريف اباعبدالله الحسين عليه السّلام را زيارت كنيم؟ حضرت فرمودند: فِي النِّصْفِ مِنْ رَجَبٍ وَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ؛ در نيمه رجب و نيمه شعبان. (كتاب المزار، ص 40)
ملاقات با پيامبران الهي از نزديك
امام صادق عليه السّلام فرمود: هركس دوست دارد پيامبران الهي را از نزديك ملاقات كند؛ فَلْيَزُرْ قَبْرَ الْحُسَيْنِبْنِ عَلِيٍّ ع فِي النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ؛ پس بر او لازم است تا در نيمه شعبان قبر حسينبن علي عليهما السّلام را زيارت كند؛ چرا كه در چنين روزي ارواح پيامبران عليهم السّلام از خداوند متعال اجازه مي گيرند تا به زيارت حسين عليه السّلام مشرف شوند كه خداوند متعال هم به آنها اجازه مي دهد. (تهذيب الأحكام، ج 6، ص 48)
توصيه به احياي شب نيمه شعبان
جبرئيل عليه السّلام از جانب خداوند متعال پيام آورد: يا رسول الله! شب نيمه شعبان را زنده بدار؛ امّتت را هم به اين كار توصيه كن. در اين شب مي توان با اعمال عبادي به خدا نزديك شد چرا كه اين شب شبي است بس شريف و ارزشمند.
بعد اضافه كرد: امشب شبي است كه لَايَدْعُو فِيهَا دَاعٍ إِلَّا اسْتُجِيبَ لَهُ وَ لَا سَائِلٌ إِلَّا أُعْطِيَ وَ لَا مُسْتَغْفِرٌ إِلَّا غُفِرَ لَهُ وَ لَا تَائِبٌ إِلَّا تِيبَ عَلَيْهِ؛ هر دعايي در آن مستجاب است و به درخواست هر نيازمندي پاسخ داده مي شود هركه طلب بخشش كند او را مي بخشند و هركه توبه كند پذيرفته مي شود. يا رسول الله محروم واقعي كسي است كه از خيرات اين شب محروم بماند. (وسائل الشيعة، 8/104)
زندهدلي با زنده نگهداري شب نيمه شعبان
رسول خدا صلّي الله عليه و آله فرمود: هركس كه شب عيد و شب نيمه شعبان را زنده بدارد لَمْيَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ قلب او در روزي كه قلبها مي ميرد نخواهد مرد و هيچگاه دلمرده نخواهد شد. (ثواب الأعمال، ص77)
برترين شب بعد از شب قدر
امام صادق عليه السّلام نقل مي كند كه از امام باقر عليه السّلام در مورد فضليت شب نيمه شعبان سؤال كردند. امام عليه السّلام در پاسخ فرمودند: هِيَ أَفْضَلُ لَيْلَةٍ بَعْدَ لَيْلَةِ الْقَدْرِ شب نيمه شعبان بعد از شب قدر از ارزشمندترين شبهاست.
در اين شب خداوند متعال فضلش را به بندگانش عطا مي كند و آنها را مورد آمرزش ويژه خود قرار مي دهد. در اين شب نهايت كوشش خود را به خرج دهيد تا به خدا نزديك شويد. چرا كه در اين شب خدا به خودش قسم خورده كه دست نيازمندي را رد نكند مگر آنكه گناهي را در خواست كرده باشد. همانگونه كه خداوند شب قدر را براي پيامبر ما صلّي الله عليه و آله قرار داد اين شب را هم به ما اهل بيت اختصاص داد.
حضرت ادامه دادند؛ تا آنجا كه مي توانيد در اين شب دعا كنيد و خدا را بستاييد اگر كسي در اين شب صد بار سبحان الله و صد بار الحمد لله و صد بار الله اكبر بگويد غَفَرَ اللَّهُ تَعَالَى لَهُ مَا سَلَفَ مِنْ مَعَاصِيهِ وَ قَضَى لَهُ حَوَائِجَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ خداوند تمامي گناهان گذشته او را مي آمرزد و نيازهاي دنيا و آخرت او را برآورده مي سازد. (الأمالي للطوسي، ص 29)
تعجب اميرالمؤمنين عليه السّلام از بيتفاوتي نسبت به اين شبها
اميرالمؤمنين عليه السّلام ميفرمود: يُعْجِبُنِي أَنْ يُفَرِّغَ الرَّجُلُ نَفْسَهُ فِي السَّنَةِ أَرْبَعَ لَيَالٍ در شگفتم از كسي كه چهار شب از سال را به بيتفاوتي مي گذراند. آن چهار شب عبارتند از: شب عيد فطر، شب عيد قربان، شب نيمه شعبان و اولين شب از ماه رجب. (مصباح المتهجد، ص 852)
عرضه اعمال سالانه در شب نيمه شعبان
امام صادق عليه السّلام فرمود: پدرم امام باقر عليه السّلام مي فرمود: إِنِّي أُحِبُّ أَنْ أَدُومَ عَلَى الْعَمَلِ إِذَا عَوَّدْتُهُ نَفْسِي من دوست دارم هر عمل صالحي را كه انجام مي دهم آنقدر در آن مداومت داشته باشم تا روحم به آن عادت كند از اين رو اگر به دلايلي عمل مستحبي را انجام ندادم در اولين فرصت آن را بهجا مي آورم تا نفسم به آن عادت كند. برترين عمل نزد خداوند متعال عملي است كه بر آن مداومت شود.
سپس فرمود: فَإِنَّ الْأَعْمَالَ تُعْرَضُ كُلَّ خَمِيسٍ وَ كُلَّ رَأْسِ شَهْرٍ وَ أَعْمَالَ السَّنَةِ تُعْرَضُ فِي النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ تمام اعمال [يك هفته] در هر پنجشنبه و [تمام اعمال يك ماه] در اول ماه [بعد] و اعمال يك سال در نيمه شعبان [به خدمت ولي عصر آن زمان] عرضه مي شود. پس اگر مي خواهي عملي را به نفست عادت دهي آن را يك سال ادامه بده. (بحار الأنوار، ج84، ص37)
رسول خدا صلّي الله عليه و آله فرمودند: مَنْ صَلَّى لَيْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ مِائَةَ رَكْعَةٍ بِأَلْفِ مَرَّةٍ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ هركه در شب نيمه شعبان صد ركعت نماز با هزار قل هو الله احد بخواند(3) روزي كه قلبها مي ميرند قلب او نمي ميرد و تا نمرده است صد فرشته را خواهد ديد كه خيال او را از بيم عذاب الهي آسوده مي كنند به اين ترتيب كه سي ملك از آنها به او نويد بهشت مي دهند. سي ملك ديگر او را از شيطان حفظ مي كنند. سي ملك ديگر روز و شب براي او طلب بخشش مي كنند و ده تاي آخر هم او را در برابر مكر و حيله حيلهگران و مكاران ياري مي كنند. (إقبال الأعمال، ص 701)
سفارش امام رضا عليه السّلام در شب نيمه شعبان
عليّبن حسن فضال مي گويد پدرم گفت كه در مورد نيمه شعبان از امام رضا عليه السّلام سؤال كردم. امام فرمود: هِيَ لَيْلَةٌ يُعْتِقُ اللَّهُ فِيهَا الرِّقَابَ مِنَ النَّارِ وَ يَغْفِرُ فِيهَا الذُّنُوبَ الْكِبَارَ پرسيدم: در اين شب نماز خاصي واجب شده است؟ فرمود: اين شب عمل واجبي ندارد اما اگر دوست داشتي عمل مستحبي بهجا آوري نماز جعفر طيار را بخوان و در آن بسيار ذكر خدا بگو و استغفار كن و دعا نما. زيرا پدرم مرتب مي فرمود كه دعا در اين شب مستجاب است. عرض كردم مردم مي گويند كه امشب شب صكاك (صدور برات و مقدرات) است. فرمود شب صكاك، شب قدر در ماه رمضان است. (عيون أخبار الرضا عليه السّلام، ج 1، ص29)
جابر میگوید با امیر المومنین علیه السلام در کنار فرات می رفتیم که ناگهان موجی بزرگ از فرات برخاست و حضرت را در برگرفت تا حضرت را از من پنهان کرد و آنگاه موج دوباره به فرات بازگشت چون امام را دیدم هیچ رطوبتی بر لباس و بدن امام نبود از این اتفاق زبانم بندآمده بود و بسیار تعجب کردم از امام علت این اتفاق را پرسیدم امام فرمودند آن را مشاهده کردی عرض کردم بله امام فرمودند ملکی که موکل بر آب است بیرون آمد و برمن سلام کرد ومن را در آغوش گرفت.
منبع:اسرار فضائل و مقامات امیر المومنین (علیه السلام)امالی شیخ طوسی
ای بصفت جان جهانی همه
حاصل ایمان و امان همه
گرجه فرستاد رسولان خدای
جزتونبد روح وروان همه
با همه همراه تو بودی وبود
از تو منور دل وجان همه
پژوهشگر هلندی غیرمسلمان چندی پیش تحقیقی در دانشگاه آمستردام انجام داده و به این نتیجه رسیده بود که ذکر کلمه جلاله «الله» و تکرار آن و نیز صدای این لفظ، موجب آرامش روحی میشود و استرس و نگرانی را از بدن انسان دور میکند.
این پژوهشگر غیرمسلمان هلند در این باره گفت: پس از انجام تحقیقاتی سه ساله که بر روی تعداد زیادی مسلمان که قرآن میخوانند و یا کلمه «الله»را می شنوند، به این نتیجه رسیدم که ذکر کلمه جلاله «الله» و تکرار آن و حتی شنیدن آن، موجب آرامش روحی میشود و استرس و نگرانی را از بدن انسان دور میکند و نیز به تنفس انسان نظم و ترتیب میدهد. بسیاری از این مسلمان که روی آنان تحقیق میکردم از بیماریهای مختلف روحی و روانی رنج میبردند. من حتی در تحقیقاتم از افراد غیرمسلمان نیز استفاده کرده و آنان را مجبور به خواندن قرآن و گفتن ذکر «الله» کردم و نتیجه باز هم همان بود. خودم نیز از این نتیجه به شدت غافلگیر شدم، زیرا تأثیر آن بر روی افراد افسرده، ناامید و نگران، تأثیری چشمگیر و عجیب بود.
این پژوهشگر هلندی همچنین گفت: از نظر پزشکی برایم ثابت شد که حرف الف که کلمه «الله» با آن شروع میشود، از بخش بالایی سینه انسان خارج شده و باعث تنظیم تنفس میشود، به ویژه اگر تکرار شود و این تنظیم تنفس به انسان آرامش روحی میدهد. حرف لام که حرف دوم «الله» است نیز باعث برخورد سطح زبان با سطح فوقانی دهان میشود. تکرار شدن این حرکت که در کلمه «الله»تشدید دارد نیز در تنظیم و ترتیب تنفس تأثیرگذار است. اما حرف هاء حرکتی به ریه میدهد و بر دستگاه تنفسی و در نتیجه قلب تأثیر بسیار خوبی دارد و موجب تنظیم ضربان قلب میشود.
به راستی که قرآن کریم در آیهای کریمه میفرماید:
«الذین آمنوا وتطمئن قلوبهم بذکر الله ألا بذکر الله تطمئن القلوب».
الا یا ایها الساقی ، در این دنیای وانفسا
بگو از عشق و سرمستی ،ادر کاسا و ناولها
بگو آهسته از باران ، که طوفانیست چشمانم
ز تاب جعد گیسویت ، پریشانم مکن جانا !
خدا را ای غزل امشب دلم دریاب و ویران کن
شها !عمرم به سر آمد از این امروز و فرداها
کنار ساحل کویت چه می شد تا که بنشیند
دمی از بغض تنهایی ، اسیر موج طوفان ها
حدیث وصل و دلداری ، به زخم خاطری خسته
کجا آسان نمود اول !کز اول بود مشکل ها
“فنا “از روی ناچاری غمت بنویس و محکم باش
که تا شاید مهیا شد سفر در اوج رویاها
شعر از : زینب پوررحمتی
رهبر عزیز در خصوص انتخابات فرمودند:انتخابات در کشور ما یک حرکت نمایشی نیست. پایه های نظام ما همین انتخابات است.
یکی از پایه ها [نظام جمهوری اسلامی], انتخابات است.
مردم سالاری دینی با حرف نمی شود؛ مردم سالاری دینی با شرکت مردم, حضور مردم, اراده مردم, ارتباط فکری و عقلانی و عاطفی مردم با تحولات کشور صورت می گیرد؛ این هم جز با یک انتخابات صحیح و همگانی و مشارکت وسیع مردم ممکن نیست. این مردم سالاری, عامل پایداری ملت ایران است.
انتخابات سرمایه گذاری عظیم ملت ایران است.
[انتخابات] مثل این [است] که شما سرمایه ی سنگین و عظیمی را در بانک می گذارید, بانک با آن کار می کند و شما از سودش استفاده می کنید.
آراء یکایک شما مردم سهمی است ا زهمان سرمایه گذاری و سپرده گذاری. هر رأیی که شما در صندوق می اندازید, مثل این است که یک بخشی از پول آن سپرده را دارید تأمین می کنید.
یک رأی هم اهمیت دارد.
هرچه انتخابات پرشورتر باشد, عظمت ملت ایران بیشتر در چشم مخالفان و دشمنان دیده خواهد شد؛ برای ملت ایران حرمت بیشتری خواهند گذاشت؛ دوستان شما هم در دنیا خوشحال می شوند.
عظمت ملت ایران را حضور مردم در انتخابات نشان می دهد, انتخابات این است.
بنده همواره در درجه اول در انتخابات سعیم بر این است که به مردم عرض کنم حضور شما در این انتخابات مهم است.
سخنان رهبر فرزانه در اجتماع بزرگ اثران و مجاوران حضرت علی بن موسی الرضا(ع) 1388/1/1
عسل و فواید آن بر سلامت
عسل برای خون شما مفید است.
عسل تاثیرات مختلفی بر روی بدن دارد و این امر بستگی به نوع مصرف شما دارد. اگر عسل را با آب ولرم مخلوط کرده و بنوشید، تاثیرات بسیار مفیدی بر روی تعداد گلبولهای قرمز موجود در خون دارد. گلبولهای قرمز خون مسئول انتقال اکسیژن موجود در خون به بخشهای مختلف بدن هستند. عسل محلول در آب ولرم میزان هموگلوبینهای خون را افزایش میدهد، هموگلوبینهایی که مانع کمخونی میشوند.
کمخونی ناشی از فقر آهن هنگامی بروز میکند که میزان آهن موجود در برنامه غذایی یا جذب آن کافی نیست و ظرفیت انتقال اکسیژن موجود در خون به کمتر از حد معمول کاهش یابد. کمشدن ظرفیت اکسیژنرسانی منجر به خستگی مفرط، تنگی نفس و گاهی افسردگی و مشکلات دیگر میشود. عسل با ایجاد ظرفیت برای انتقال اکسیژن خون، این قبیل مشکلات را خنثی میکند.
اکسیژن کافی در خون حقیقتا مهم است زیرا تعیین کننده سطح سلامت بدن است و سهولت بازسازی سلولهای بدن در گرو میزان اکسیژن موجود در خون است. تحقیقات اولیه در این زمینه نشان از تاثیرات مثبت عسل روی بیماری فشار خون یا فشار خون بالاست. به طور سنتی، عسل را برای کاهش تاثیرات منفی افت فشار خون یا فشار خون پایین مصرف میکردند.
همچنین شواهدی مقدماتی دال بر اینکه عسل مانع از کم شدن تعداد گلبولهای سفید خون در بیمارانی که متحمل شیمیدرمانی هستند وجود دارد. در آزمایشی که بر روی تعداد محدودی از بیمارانِ متحمل شیمیدرمانی که با خطر کمبود گلبولهای سفید خون مواجه بودند صورت پذیرفت، مشخص شد که در ۴۰٪ از آنها بعد از مصرف روزانه ۲ قاشق چایخوری عسل در طی دوره شیمیدرمانی خطرعود کمبود گلبول سفید خون از بین رفته است.
عسل سالمتر از شکر است.
در ارتباط با تاثیرات منفی شکر سفید بر روی بدن سخن فراوان است. عسل جایگزینی فوقالعاده برای شکر است که هم شیرین و هم سالم است. گرچه ساختار شیمیایی عسل حاوی قندهای ساده میباشد اما این ساختار کاملا متفاوت از ترکیبات شکر سفید است.عسل حدود ۳۰٪ گلوکز و ۴۰٪ فراکتوز یعنی دو عنصر تکقندی یا قند ساده، با ۲۰٪ قندهای پیچیده دارد. عسل همچنین حاوی دکسترین و فیبر نشاسته میباشد. این ترکیب به تعدیل میزان قند خون کمک شایانی میکند.
عسل برای افرادی که یوگا انجام میدهند، مفید است.
مصرف عسل ترکیبات شیمیایی خونِ افرادی که به تمرینات یوگا مبادرت میورزند را متعادل میسازد و مصرف عسل اکیدا به آنها توصیه میشود. مصرف مرتب عسل انرژی بیشتری به سیستم شیمیایی بدن میبخشد. در صورتی که مقداری عسل را در آب ولرم حل کنید و صبحها پیش از شروع حرکات یوگا میل کنید، عملکرد سیستم شیمیایی بدن را تقویت میکند.
عسل از خواص ضدباکتریایی و ضدعفونی کنندگی برخوردار است.
مصرف عسل موجب تشدید خواص داروهای ضدباکتریایی، تقویت عملکرد پادتنها و ایستادگی در برابر فعالیتهای میکروبی مضر میشود. مطالعات متعددی در زمینه تاثیرات عسل در درمان زخمها صورت پذیرفته است. یکی از این مطالعات نشان داد که خاصیت دارویی عسل زخم را دستخوش فرایند پاکسازی ویژهای میکند، یعنی باکتریهای موجود در زخم شرکتکنندگان را به طور کامل از بین میبرد. در مطالعهای دیگر روند درمان جراحات و زخم پای ۵۹ نفر از شرکت کنندگان که ۸۰٪ آنها به درمانهای متعارف پاسخ مثبت نشان نداده بودند، با استفاده از عسل خام از سر گرفته شد. زخمهای تمام بیماران به استثنای زخمهای یک بیمار بهبود یافتند. علاوه بر این، زخمهای عفونی بعد از یک هفته عسل درمانی استریل شدند.
در طب سنتی، یکی از مزایای استفاده از عسل، درمان عفونتهای دستگاه تنفسی است. مصرف روزانه عسل مشکلاتی از قبیل تنگی نفس و خلط بیش از حد گلو را برطرف میکند.
همچنین تحقیقات بالینی اثبات میکند که عسل طبی، عوامل بیماریزایی که ناقل آن غذاها هستند را از بین میبرد از جمله این بیماریها میتوان به باکتری روده و تیفوئید اشاره کرد. همچنین اثبات شده که عسل مقاومت باکتریایی را در هم میشکند تا بدن در برابر آنتیبیوتیکها ایستادگی نکند. محققان دریافتند که عسل در درمان عفونتهای حاد ناشی از زخمهای باز و عفونتهای ناشی از خاک تاثیرات مثبتی نشان میدهد.
عسل به طرق مختلف به مبارزه با عفونتها پرداخته و شرایط را برای افزایش مقاومت عوامل بیماریزا دشوار میکند. آنتیبیوتیکها، عموما باکتریهای در حال رشد را هدف گرفته، به آنها این شانس را میدهند تا دست از مقاومت بردارند. همچنین مشخص شده عسل آنچه تعامل باکتریایی خوانده میشود را در هم گسیخته و همین امر موجب کاهشِ شدت خاصیت بیماریزایی باکتریها شده و برای آنتیبیوتیکها مجال تاثیرگذاری فراهم میآورد.
عسل خوراکی انرژیزاست.
یکی از مهمترین کاربردهای عسل در طب سنتی انرژیزایی بیدرنگ آن است. همانطور که در بالا ذکر شد، عسل حاوی انواع مختلفی از مولکولهای قند و به طور خاص گلوکز و فراکتوز میباشد. به هرحال، بر خلاف شکر سفید که فراکتوز و گلوکز ترکیب میشوند و قند را میسازند و فرایند هضم آنها نیز مراحل بیشتری را طی میکند، در عسل این دو مولکول شکر از یکدیگر جدا هستند. بدین ترتیب، گلوکز نقش منبع انرژیزا را بر عهده دارد.
انجمن ملی عسل ایالات متحده اکیدا مصرف عسل را توصیه میکند زیرا عسل حاوی مقادیر کمی از انواع مختلف ویتامینها و مواد معدنی میباشد. فهرستی از این مواد شامل: نیاسین، ریبوفلاوین، اسید پانتوتنیک، کلسیم، مس، آهن، منیزیم، منگنز، فسفر، پتاسیم و روی میشود.
عسل به هضم غذا کمک میکند
عسل موجب کاهش یبوست، نفخ و گاز معده میشود و از اینکه ملینی ملایم است از آن سپاسگزاریم. همچنین عسل سرشار از خواص پروبیوتیک یا باکتریهای مفید از قبیل bifido bacteria و lactobacilli است که در هضم غذا، تقویت سیستم ایمنی بدن و کاهش آلرژی موثرند. عسل را جایگزین شکر مصرفی خود نمائید تا تاثیرات مواد سمی تولید شده توسط قارچها در روده را کاهش دهید .
عسل با عفونتهای پوست سر و انواع عفونتهای جلدی مبارزه میکند.
همچنین عسل فواید بیشماری برای سلامت پوست سر و بدن دارد. در یک تحقیق مختصر که بر روی ۳۰ بیمار به بررسی تاثیر عسل در درمان چربی نابهنجار پوست و شوره سر پرداخت، از شرکتکنندگان درخواست شد تا عسل خام رقیق را هر یک روز در میان با ملایمت بر روی نقطهای که ناهنجاری پوستی قرار دارد به مدت ۲ تا ۳ دقیقه بمالند.
عسل باید پیش از شستن به مدت ۳ ساعت روی منطقه ناهنجاری پوستی باقی میماند. با این شیوه درمان در تمامی بیماران نشانههای بهبودی نمایان شد. از شدت خارش کاسته شده بود و لایههای متلاشی شده نسوج سلولی در طی یک هفته خوب شدند، در عین حال جراحات و زخمها در طی دوهفته از بین رفتند. ریزش موی بیماران نیز بهبود یافته بود. بعلاوه، بیمارانی که این شیوه درمانی را برای مدت شش ماه و یک بار درهفته ادامه دادند، به هیچ وجه بیماریشان دوباره عود نکرد.
عسل به خواب عمیق و صحیح در کودکان کمک میکند.
نتایج مقدماتی از چندین تحقیق نشان میدهد که عسل موجب بهبود کیفیت خواب در کودکان میشود. با توجه به اظهار نظر والدین، تحقیقات منتج به این شد که عسل موجب کاهش سرفههای شبانه کودکان شده و همین امر خواب عمیقتر و آرامتری را برای کودکان در پی دارد.
تذکرات شایان ذکر:
عسلهایی که رنگ تیرهتری دارند از خواص آنتیاکسیدانی قویتری برخوردارند. عسل فاسد نمیشود و در صورتی که درب ظرفی که عسل را در آن نگه میدارید به خوبی ببندید تا هوایی داخل آن نشود، امکان نگهداری آن برای مدت طولانی وجود خواهد داشت. در واقع باستانشناسان در مقبره فراعنه در مصر باستان واقع در شهر Thebes و در مقبره Tutankhamen چندین و چند شیشه مهر و موم شده عسل یافتند. اما هیچ اطلاعاتی مبنی بر اینکه باستانشناسان با آن همه شیشه عسل چه کردند، در دست نیست!
به کودکان زیر ۱۲ ماه نباید عسل داده شود زیرا این خطر وجود دارد که عسل حاوی تخم قارچِ باکتری بوتولیسم باشد و منجر به مسمومیت غذایی حاد در نوزادان شود. این تخمهای قارچ در ذرات گرد و غبار و خاک یافت می شوند و ممکن است به نوعی به عسل راه یابند. سیستم ایمنی بدن نوزاد هنوز آمادگی مقابله با چنین عفونتهایی را پیدا نکرده است.
نکتهای دیگر که باید به خاطر بسپارید این است که عسل برای افراد مبتلا به دیابت تفاوت چندانی با شکر سفید ندارد. هم عسل و هم شکر سفید میزان قند خون را افزایش داده و در صورت مصرف عسل از سوی این بیماران باید درمان مشابهی با مصرف شکر برای آن در نظر گرفت.
کاربردهای عسل در سیدها و آیورودا
احتمالا هیچکس مانند هندیها چنان ژرف درباره مزایای عسل کنکاش نکرده است. عسل موهبت طبیعت به بشر تلقی میشد و از ترکیبات ضروری در هر آشپزخانهای به حساب میآمد. عسل بخش مهمی از برنامه غذایی همه افراد بالای ۱۲ ماه را تشکیل میدهد. آنها عسل را خوراکی قابل هضمی تلقی میکنند و معتقدند که به آسانی در بدن انسان هضم میشود. یکی از کاربردهای عسل در سیدها و آیورودا، استفاده دارویی از آن است. هنگامی که دارویی با عسل مخلوط میشود، با سرعت و سهولت جذب بدن شده و در کل سیستم بدنی و گردش خون تاثیرگذار است. همچنین گفته میشود که عسل خاصیت دارویی خود را حفظ میکند و تاثیرات آن برای مدتها باقیست.
عسل در متون سیدها برای درمان موارد مرتبط با ushna (در ترجمهای آزاد، آتش معنا میدهد) از قبیل ترشحات مخاطی بیش از حد، استفراغ، مشکلات گاز معده و از بین بردن آلودگیهای خونی تجویز میشد. متون سیدها به معرفی هفت نوع متفاوت عسل میپردازد که این تفاوت بر حسب مکانیست که عسل از آن جمع شده، عسلی که از جنگلهای انبوه کوهستانی جمعآوری شده با عنوان عسل کوهی یا عسل کوهستانی شناخته میشود و گفته میشود که دارای ارزشمندترین خواص دارویی است. اعتقاد بر این است که شهدی که زنبورها جمع کرده و این نوع عسل را میسازند خواص گیاهان دارویی بسیاری را در خود جای داده است.
روشهای درمانی و کاربردهای سنتی عسل
آب عسل
۳-۱ قاشق چایخوری عسل با یک لیوان آب که به دمای اتاق رسیده، دوبار در روز مصرف شود تا نسوج بدن تقویت شده و از ضعف سیستم عصبی کاسته شود.
۳-۱ قاشق چایخوری عسل با یک لیوان آب ولرم، بیدرنگ خاصیت انرژیزایی خود را نشان میدهد و به کنترل وزن کمک شایانی مینماید.
همچنین بخوانید : فواید آب و عسل برای سلامتی
استعمال موضعی
در صورتی که عسل را بر روی خراشهای پوستی بمالید، به سرعت آن را التیام بخشیده و اسکار را به حداقل میرساند.
فواید عسل و لیمو
به مقدار مساوی عسل و آب لیموی تازه را به صورت موضعی مانند ماسک به مدت ۲۰ دقیقه روی صورت خود ماساژ دهید و این کار را دو بار در روز انجام دهید تا لکههای سیاه از روی صورتتان محو شوند.
حفظ سلامت قلب
آب یک عدد انار تازه را بگیرید و۱ قاشق سوپخوری عسل به آن بیافزایید.
هر روز صبح ناشتا بنوشید.
با سوزنی بلند، سوراخی درون خرما ایجاد کنید. درون آن را با عسل پر کنید و دوبار در روز و هر بار ۲ تا ۴ عدد خرما میل کنید.
عسل علاج سرماخوردگی
اگر از عوارض جانبی سرماخوردگی رنج میبرید یا از آن دسته افرادی هستید که هر روز صبح که بیدار میشوید بینی شما کیپ است، مصرف چریش(یاس بنفش هندی)، فلفل و زردچوبه تا حد بسیار زیادی به شما کمک خواهد کرد. در اینجا به چند نمونه از روشهای درمانی اشاره میکنیم
گزینه۱: ۱۰ الی ۱۲ عدد دانه فلفل را به خوبی بکوبید و اجازه دهید یک شب در ۲ قاشق چایخوری عسل خیس بخورد. (۸ الی ۱۲ ساعت) صبح دانههای فلفل را خورده و البته به خوبی بجویید. شما میتوانید کمی زردچوبه به عسل اضافه نمائید.
گزینه ۲: برگهای چریش را آسیاب کنید، به حالت خمیری در آورید و به صورت گلولههای کوچکی گرد کنید و گلولهها را درون عسل بیاندازید و صبح به صورت ناشتا مصرف کنید. تا ۶۰ دقیقه بعد از خوردن آن به هیچ وجه چیزی نخورید تا چریشها از دستگاه گوارش عبور کنند. این گلولههای آغشته به عسل برای درمان آلرژیهای پوستی و خوراکی نیز سودمند است. چریش از خواص دارویی فراوانی برخوردار است و این نوع آن بسیار سودمند است. اگر برگهای چریش معمول برایتان بسیار تلخند، شما میتوانید از برگهای نازکتر و لطیفتر آن استفاده کنید.
هندوانه، زنجبیل و نعناع ترکیبی خنک کننده
دستورالعملی خنک کننده با عسل و هندوانه، فوقالعاده برای ماههای فصل تابستان
مواد لازم:
¼ هندوانه
۱ تکه سه سانتی زنجبیل
¼ فنجان برگ نعنای تازه
نمک برای مزهدار کردن
پودر فلفل سیاه برای مزهدار کردن
۳ قاشق سوپخوری عسل
طرز تهیه:
هندوانه را پوست کنده، دانههایش را جدا کنید و خرد کنید. تکههای خرد شده را درون مخلوط کن بریزید.
زنجبیل را پوست کنده، له کرده و درون مخلوط کن بریزید.
برگهای نعناع، نمک، پودرفلفل و عسل را هم درون مخلوط کن بریزید.
همه مواد را با هم مخلوط کنید تا نرم شوند. مواد را از صافی عبور دهید.
شربت بدست آمده را درون لیوانها بریزید و سرو کنید.
3
خون می چکید از سر و از روی حاجیان
آتش گرفت طره ی گیسوی حاجيان
در مسجد الحرام زمان طواف یار
آهن شکافت گوشه ی ابروی حاجیان
آل یهود هم به تلافی روضه ها
بستند راه های حرم روی حاجیان
مردی روان شده پی بانوی گمشده
طفلی تلف شده سر زانوی حاجیان
گویی بجای رجم شیاطین انس و جن
شیطان کشیده خنجر خود سوی حاجيان
فرجام کار، گردن آل سعود را
خواهد شکاند قدرت بازوی حاجيان
جای سپاه ابرهه در مکه باز هم
خواهد نشست ذکر و هیاهوی حاجیان
شعر از یامین پور
من به خال لب اى دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم
آقا:
تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی
تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی
امام:
فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم
همچو منصور خریدار سرِ دار شدم
آقا:
تو که فارغ شده بودی ز همه کون و مکان
دار منصور بریدی همه تن دار شدی
امام:
غم دلدار فکنده است به جانم، شررى
که به جان آمدم و شهره ی بازار شدم
آقا:
عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر
ای که در قول و عمل شهره ی بازار شدی
امام:
درِ میخانه گشایید به رویم، شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم
آقا:
مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی
وه که بر مسجدیان نقطه پرگار شدی
امام:
جامه زهد و ریا کَندم و بر تن کردم
خرقه پیر خراباتى و هشیار شدم
آقا:
خرقه پیر خراباتی ما سیره توست
امت از گفته در بار تو هشیار شدی
امام:
واعظ شهر که از پند خود آزارم داد
از دم رند مىآلوده مددکار شدم
آقا:
واعظ شهر همه عمر بزد لاف منی
دم عیسی مسیح از تو پدیدار شدی
امام:
بگذارید که از بتکده یادى بکنم
من که با دستِ بت میکده، بیدار شدم
آقا:
یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم
ببریدی ز همه خلق و به حق یار شدی
سلام دلم هوای پر زدن دارد .پر زدن به سوی کسی ،چیزی و یا شاید اتفاقی که شبیه پرواز پروانه ها باشد . خداوندا شبهای قدر است وچه کسی قدر قدر را می داند ؟نمی دانم قدر قدر را چگونه می توان فهمید ؟
یا صاحب الزمان باید از تو گفت و نوشت .همه مصیبت ما عادت کردن به غیبت تو ست . به خدا آقا همه چیز با آمدنت درست می شود مولا بیا بیا بیا یا ابن الحسن …………ای کاش امشب در سرنوشت امسالمان فرج تو امضا شود .آقا طول امل نداریم اما آرزوی آمدنت چقدر طولانی شده خسته ام اما ز پا ننشسته ام امشب با تمام تهی دستی فریاد می زنم همراه تمامی ذرات عالم فریاد می زنم .آقا بیا جهان در انتظار توست .
من و اصرار ماندن بی بهانه تو و انکار بزم عاشقانه
من و اصرار ماندن بر لب تیغ تو و انکار ابروی شبانه
من و اصرار ماندن تاشکستن تو و انکار جادوی زمانه
من و اصرار ماندن بر سر عشق تو و انکار حرف عاشقانه
من و اصرار ماندن با همه زخم تو و انکار زخم و زلف و شانه
من و اصرار ماندن شوق دیدار تو و انکار وصل عارفانه
من و اصرار ماندن شرم رفتن تو و انکار شرم و صد نشانه
زمن اصرار و از سمت تو انکار بنازم غیرتت را زین میانه
زمن اصرار یعنی رحمت تو ندارم بهتر از این ره بهانه
زتو انکار یعنی غفلت من !! به دلداری رهم دادی به خانه
خوشا دوزخ که از قهرت ملولم امان از وحشت این تازیانه
قناری های عاشق ضجه کردند به سمت چشم تو با این ترانه :
هو الله و هوالله و هوالله ندارد هرگز این دریا کرانه
شعر از : زینب پوررحمتی
باد می آید
موهای دختری در باد آشفته
زیتون خیال کودکی گرسنه
بوی ناله و باروت
قهقهه های شیطان فضا را آلوده کرده است ….
اما
گوش کن
صدای قرآن می آید:
“بای ذنب قتلت”
حاشا به غیرتت اگر با من نگویی :هیهات منا الذله
شعر از زینب پوررحمتی
میلاد با سعادت مروارید درخشان حسین (علیه السلام)بر عاشقان و شیعیان جهان مبارک
و شاید رسالت من این باشد که بتوانم فرزندانم را برای تو و در راه تو تربیت کنم اما بارالها تو خود برای خود و به عشق خود و در راه خود هدایتشان فرما و مرا یاری کن تا بتوانم ….
سلام ای رسول کربلا ، ای اسوه صبر و بلا ،ای عشق از تو منجلی ، ای دختر زهرا و علی ، ای زینت پدر ، ای انیس و مونس مادر ،ای جان و ای جانان حسین …جان عالم به فدای نام تو زینب ای زینب .
دوبیت پایانی از مثنوی زینبیه را تقدیم می کنم :
الهی زینبی کن راه دل را و پر کن از تفکر آه دل را
چنان از شور و مستی ام لبالب شوم اخر فدای نام زینب
شعر از زینب پوررحمتی
به اندازه تفکر و اندیشیدن شماست: افلا یتفکرون
به اندازه همت والای شماست
به قدر تلاش شماست :لیس للانسان الا ما سعی
ـ اگر نمیتوانی خدا را ببینی، لااقل غیر خدا را نبین!
ـ هر کجا اختلاف باشد «جیب بر»ها جمعند، از کنار آنجا رد شو و به کار خود مشغول باش.
ـ منعم بهتر از نعمت است.
ـ در مباحثه، اصولاً نفس دخالت میکند و به جدل تبدیل میشود: «لا جدال فی الحج (ألقصد)«.
ـ اگر انبیاء رشد نداشتند، ما برای آنها صلوات نمیفرستادیم.
ـ مؤمن سالک، بدون شک به مرحلهای میرسد که دیگران او را غیر عادی میبینند.
ـ تو حسنت را مخفی کن، خدا آشکار میکند.
ـ حضرت وقتی تشریف میآورند توبه را از کافرین نمیپذیرند چون وقت عملشان سر آمده است. از مؤمنین هم نمیپذیرند، چون میگویند حالا که به ما متصل شدی نیازی به توبه نیست.
ـ راه خدا نقد است. محبت و ولایت هم نقد است.
ـ محبت، اصل دین است.
ـ اگر یک ذره از محبت علی (ع) به قلبتان بیفتد، ذاتتان به جنبش در میآید.
ـ هرچه شیرین کاری داری در راه خدا بزن.
ـ مملوکِ داراییهای خود نباشید تا بتوانید آنها را در هر راهی خرج کنید.
ـ رفع احتیاجتان که شد، خدا اگر خواست بیشتر میدهد.
ـ هر چیزی که به شما نرسید، بدان که از اولش مال تو نبوده است.
ـ باصره و سامعه و ذائقه و لامسه و شامه و شهوت (خواست) و غضب و عقل، هشت در بهشتند و آنها بدون عقل، هفت در جهنم است.
ـ سالک، اول راه پکر است؛ و چون چیزهایی میخواهد که خدا برایش صلاح نمیداند.
ـ گریه و عزاداری، برای تشفی قلب و محزون شدن برای خون ائمه است، و نباید تمام زندگی انسان را بگیرد.
ـ وقتی غیبتی نزد اصحاب جنت میشود، آنها با برودت خود آتش آن را خاموش میکنند. ولی انقدر قدرت اهل جنت زیاد است که اصلاً آتش نزدیک آنها نمیشود.
ـ از نشانههای پیشرفت در سلوک، میتوان زیاد شدن حب به خدا و در مقابل بیعلاقگی به دنیا و غیر خدا، خوش رفتاری با دیگران و به طور کلی تمام علاماتی که در عشقهای مجازی از جمله «ولایخافون لومه لائم» را نام برد.
ـ مواظب باش که مجلس ذکر تنبل خانه تو نشود! و زن و بچه را به حال خود رها ننمایی!
ـ خداوند اول گفت تو عطا کن تا من هم عطا کنم (کما تدین تدان)؛ در عمل «کما تدان تدین» شد.
ـ دنیا میته است؛ ولی استفاده از آن به قدر ضرورت اشکالی ندارد.
ـ گویا خشوع، عناصری از تواضع، خوف و وقار را داراست.
ـ در خیاطی برای خدا، یا اندازه بدوز یا بلند!
ـ شما مؤمنین، آب قلیل هستید. هر وقت خود را گل آلود کنید، خداوند گودالی سر راه شما قرار میدهد، تا دوباره صاف شوید.
ـ عارف چون در مرکز دایره است، میبینید که همه، روی شعاعها به سوی مرکز در حرکتند. ولی بقیه افراد با هم نزاع میکنند.
ـ غصه برای چیزی بخورید که عمرش کم نباشد. «آنها» که هستند که غصهای ندارد، دنیا هم که زود گذر است. ولی اگر عادتتان غصه خوردن است، برای اولی بخورید!
ـ ماه محرم، یکی از ماههای تکامل است.
ـ امیدوارم گوشت و پوست و رگتان هم «حسین حسین» بگوید.
ـ از خوبیهای «هیچی» این است که اولاً حفظ کردن نمیخواهد؛ و ثانیاً ادبِ در مقابل مولا است.
ـ هنگام عزاداری، انسان در دلش را باز میکند و امام حسین (ع) داخل میشوند.
ـ سعی انسان، عین توکل و واگذاردن امور به اوست.
ـ خداوند، شیطان را هم برای تکامل انسان قرار داده است.
ـ اگر نمیتوانی خدا را ببینی، لااقل غیر خدا را نبین!
ـ هر کجا اختلاف باشد «جیب بر»ها جمعند، از کنار آنجا رد شو و به کار خود مشغول باش.
ـ منعم بهتر از نعمت است.
ـ در مباحثه، اصولاً نفس دخالت میکند و به جدل تبدیل میشود: «لا جدال فی الحج (ألقصد)«.
ـ اگر انبیاء رشد نداشتند، ما برای آنها صلوات نمیفرستادیم.
ـ مؤمن سالک، بدون شک به مرحلهای میرسد که دیگران او را غیر عادی میبینند.
ـ تو حسنت را مخفی کن، خدا آشکار میکند.
ـ حضرت وقتی تشریف میآورند توبه را از کافرین نمیپذیرند چون وقت عملشان سر آمده است. از مؤمنین هم نمیپذیرند، چون میگویند حالا که به ما متصل شدی نیازی به توبه نیست.
ـ راه خدا نقد است. محبت و ولایت هم نقد است.
ـ محبت، اصل دین است.
ـ اگر یک ذره از محبت علی (ع) به قلبتان بیفتد، ذاتتان به جنبش در میآید.
ـ هرچه شیرین کاری داری در راه خدا بزن.
ـ مملوکِ داراییهای خود نباشید تا بتوانید آنها را در هر راهی خرج کنید.
ـ رفع احتیاجتان که شد، خدا اگر خواست بیشتر میدهد.
ـ هر چیزی که به شما نرسید، بدان که از اولش مال تو نبوده است.
ـ باصره و سامعه و ذائقه و لامسه و شامه و شهوت (خواست) و غضب و عقل، هشت در بهشتند و آنها بدون عقل، هفت در جهنم است.
ـ سالک، اول راه پکر است؛ و چون چیزهایی میخواهد که خدا برایش صلاح نمیداند.
ـ گریه و عزاداری، برای تشفی قلب و محزون شدن برای خون ائمه است، و نباید تمام زندگی انسان را بگیرد.
ـ وقتی غیبتی نزد اصحاب جنت میشود، آنها با برودت خود آتش آن را خاموش میکنند. ولی انقدر قدرت اهل جنت زیاد است که اصلاً آتش نزدیک آنها نمیشود.
ـ از نشانههای پیشرفت در سلوک، میتوان زیاد شدن حب به خدا و در مقابل بیعلاقگی به دنیا و غیر خدا، خوش رفتاری با دیگران و به طور کلی تمام علاماتی که در عشقهای مجازی از جمله «ولایخافون لومه لائم» را نام برد.
ـ مواظب باش که مجلس ذکر تنبل خانه تو نشود! و زن و بچه را به حال خود رها ننمایی!
ـ خداوند اول گفت تو عطا کن تا من هم عطا کنم (کما تدین تدان)؛ در عمل «کما تدان تدین» شد.
ـ دنیا میته است؛ ولی استفاده از آن به قدر ضرورت اشکالی ندارد.
ـ گویا خشوع، عناصری از تواضع، خوف و وقار را داراست.
ـ در خیاطی برای خدا، یا اندازه بدوز یا بلند!
ـ شما مؤمنین، آب قلیل هستید. هر وقت خود را گل آلود کنید، خداوند گودالی سر راه شما قرار میدهد، تا دوباره صاف شوید.
ـ عارف چون در مرکز دایره است، میبینید که همه، روی شعاعها به سوی مرکز در حرکتند. ولی بقیه افراد با هم نزاع میکنند.
ـ غصه برای چیزی بخورید که عمرش کم نباشد. «آنها» که هستند که غصهای ندارد، دنیا هم که زود گذر است. ولی اگر عادتتان غصه خوردن است، برای اولی بخورید!
ـ ماه محرم، یکی از ماههای تکامل است.
ـ امیدوارم گوشت و پوست و رگتان هم «حسین حسین» بگوید.
ـ از خوبیهای «هیچی» این است که اولاً حفظ کردن نمیخواهد؛ و ثانیاً ادبِ در مقابل مولا است.
ـ هنگام عزاداری، انسان در دلش را باز میکند و امام حسین (ع) داخل میشوند.
ـ سعی انسان، عین توکل و واگذاردن امور به اوست.
ـ خداوند، شیطان را هم برای تکامل انسان قرار داده است.
آیینه ای و در نفس خسته ی من پیدایی
شرمنده ام از این همه بیچارگی و رسوایی
تنگ است دلم به وسعت چشمانت
ای آیه ی عشق پس تو کی می آیی ؟
; font-family: Tahoma; mso-bidi-language: FA;” lang="FA">
«مثنوی شقشقیه»
علی (ع) فرمود :هان!ای ابن عباس
خدا داند که آن ملعون وسواس
چو پیراهن خلافت را به تن کرد
خیانتهای بی حدی به من کرد
مقامم همچو سنگ آسیا ،بود
به این مصداق او خود آشنا بود
منم سرچشمه هر علم و عرفان
منم ، آیینه ی مفهوم ایمان
منم ، کوه ستبر برد باری
که از دامان حلمم علم جاری
به پرواز کما لم ناتوان اند
همان هایی که در نام عارفانند
به ظلم و جور عادت کرده بودند
مرا منع از خلافت کرده بودند
تفکر می کنم در صبر و حمله
چو یادم آید از این چند جمله
که با دست تهی از لشکر جنگ
وبا این مردم هفتادو یک رنگ
وبا این ظلمت بی حد و محدود
که پیران را به ناگه زود فرسود
جوانان را به یک شب پیر کرده
اسیر ظلمتی شب گیر کرده
خوراک مومنین رنج است با مرگ
چو باید تا خدا پل بست با مرگ
خدایا در گلویم استخوانی ست
وگویا درمیان چشم خاری ست!
به غارت رفته میراثم خدایا !
خوداین را خوب می دانم خدایا !
*****
تعجب می کنم از مکر “بوبکر”
نبود آن حرفها جز لافی از مکر
که تا وقتی که جان در سینه دارد
خلافت را به نفعم وا گذا رد !!
خود این را بارهاو بارها گفت
ولی وقتی که زیر خاکها خفت
دروغ محض او شد آشکارا !!
“عمر” زد باتکبر تکیه برجا !!
خلافت را خشونت کرد بد نام
چه بازیها که شد با اسم اسلام
حضورش موجب آزار مردم !
نشد یک لحظه او غمخوار مردم
چه لغزشهای محضی کرددر دین
و دائم معذرت از آن وازاین!!
شتر وقتی که سرکش می شود وای
مهارش بینی اش را می دردوای
رهایش هم کنی سازد هلاکت
امان از این همه درد و فلاکت
خداوندا به تو سوگند سوگند
که مردم با” عمر” گمراه گشتند
ولی تنها تودانی سوز دردم
و می دانی به سختی صبرکردم
سرآمد لحظه تلخ خلافت !!
به پیشانی او مهر شقاوت !!
“فیا لله” از آن اعضای شورا
که می گفتند من هستم از آنها!
اگر بودم به مجلس های آنها
تنفر داشتم از جمع” شورا “!!
شدم حاضر فقط در حد شرکت
برای حفظ وحدت حفظ وحدت
و “سعد” از بس حسادت کرد برمن
که آتش زد به ایمانش چو خرمن
هم او از جاده حق منحرف شد
هم “ابن عوف “ازمن منصرف شد
چنان شد تا که شد “عثمان “خلیفه
و دائم خوار وسرگردان خلیفه
اسیر زارسلطانش شکم بود
وهرچه خوار او شد باز کم بود
رسید آنجا به مقصد های پستش
و می داند خداکج بود دستش
که بیت المال رابخشید یک شب
به اقوام پلید خویش یارب
که اموال خدا را، سیر خوردند !
وباقیمانده را دزدیده بردند !!
ولی وقتی که دورانش به سر شد
ووقت عیش یارانش به سر شد
چنان آزرده شد از دست خوردن
به صورت برزمین زد وقت مردن
*****
و ناگه رو به من کردند مردم !
هجومی زشت آوردند مردم
شعار “یا علی” از سر گرفتند !
مرا ازهرطرف در بر گرفتند
به زیر دست و پا هردو امیدم !
که قومی را چنین وحشی ندیدم
دو پهلویم به سختی ضرب دیده
و رنگ از چهره زردم پریده!!
به چاهی در ددل گفتم خدایا !
خلافت را پذیرفتم خدایا !!
ولی آنها که پیمان سست بستند
به باد ساده ای از پا نشستند
گروهی منشا ظلم و بلا شد
گروه دیگری از دین جداشد
چه باید کرد بااین قوم نادام ؟ !
که گویا هیچ نشنیدند “قرآن” !؟
یقول “"تلک الدارالآخرة"” را ؟!
خطاب “متقین و العاقبة” را؟!
به دنیا هدیه کردند عشق بی حد
وشیطان هم به زینت گولشان زد
*****
شکافد دانه را از روی احسان
چه زیبا آفریده روح انسان!!
قسم بر ذات آن مولای ناظر !
اگر حاضر نبود این جمع حاضر
و گر عهدی گرفت از عالمانش
نشاید صبر با این ظالمانش
که مظلومی گرسنه ظالمی سیر
دگر این زندگی کرده مرا پیر!
خلافت را رها می ساختم من
اگر چه ظاهرا می باختم من
که دنیای شما ارزش ندارد !!
به آب بینی بز هم نماند
*****
علی(ع) جان صحبتت راقطع کردند
الهی رو سیه محشور گردند !
چه دلگیر است شب آه از غریبی
صدای ناله چاه از غریبی !!
علی(ع) بگذار راحت تر بگویم !!
تمام غصه ها از سر بگویم
از آن یاران خواب آلوده گویم !!
نفس های خیال آسوده گویم
همان هایی که بیعت کرده بودند
به ظاهر فکر غیرت کرده بودند
یقین در شهر کوفه قحطسالی ست
که از مهر و وفا و مرد خالی ست
علی(ع) جان بگذریم از غصه و درد
بیا صحبت کنیم از آن شب سرد
شب عاشق نمایی کردن از دل
به ذکر نام تو دل بردن از دل
اگرچه شرم گفتن دارم از تو
محال است اینکه دل بردارم از تو
تو مصداق “صراط المستقیمی “
شهادت می دهم “نبا العظیمی”
علی(ع) جان عاشقانت مست مستند
صراط غیر تو با هم شکستند
بنوشان قطره ای از جام عشقت
که افتاده “فنا ” در دام عشقت
شعر از زینب پوررحمتی
بخوان که تشنه لب آهنگ آسمان دارد
هوای پر زدن ازشوق آسمان دارد
پرستوی عاشقی که از سر عشق
قفس ندیده و میل بیکران دارد
اگرچه محالست مرهمی به زخم دلش
شکسته مهر سکوتی که بر دهان دارد
اذان بگو بلال اگرچه دلتنگی
امان بریده و درد بی امان دارد
مخوان که جان عزیزش از شنیدن عشق
به لب رسیده شدید و نیمه جان دارد
مخوان و شکسته کن آواز پروازت
که یاس شکسته ناله برزبان دارد
کجاست آنکه بگوید نشان قبرش آهسته
خوشا کسی که از او نام و نشان دارد
میان شکسته دلان “فنای” بی مقدار
عریضه ای به حضرت صاحب الزمان دارد
که ای امیر عشق ای منتقم ای آقا
به حق حرمت نامی که مادرتان دارد
بیا و به سر کن انتظار عالم را
بیا که الغوث الغوث و الامان دارد
زینب پوررحمتی
نه توان وصل دارم ، نه بیان هجر و حسرت
نه گذر ز تار زلفت ، به رهایی و سلامت
شب وشعر وشورشادی، لحظات عشق بازی
همه تحفه نهانی ز سر کوی محبت
به چه ساز می نوازی که به رقص آیم و گویم
دادم آوازه ی ایمان ز خیال تو به غارت
دل دیوانه بهایش سر زلفین تو باشد
به صلاح شیخ و واعظ نپذیرفته نصیحت
ناز چشمان خمارت همه ویرانگر و قاتل
با دم عیسوی تو شده هر لحظه قیامت
ز خیال رویت ای گل ز فراق چاره سازم
که تو مهدیا بیایی کنم از غصه شکایت .
زینب پوررحمتی
نه توان وصل دارم ، نه بیان هجر و حسرت
نه گذر ز تار زلفت ، به رهایی و سلامت
شب وشعر وشورشادی، لحظات عشق بازی
همه تحفه نهانی ز سر کوی محبت
به چه ساز می نوازی که به رقص آیم و گویم
دادم آوازه ی ایمان ز خیال تو به غارت
دل دیوانه بهایش سر زلفین تو باشد
به صلاح شیخ و واعظ نپذیرفته نصیحت
ناز چشمان خمارت همه ویرانگر و قاتل
با دم عیسوی تو شده هر لحظه قیامت
ز خیال رویت ای گل ز فراق چاره سازم
که تو مهدیا بیایی کنم از غصه شکایت .
زینب پوررحمتی
وقتی که غم از روی غم بیزار می شود
چاه از نگاه غربتت تبدار می شود!!
باور کن از وقتی که فهمیدم تو تنهایی
آشفته حالی باعث آزار می شود
راز مگویت را نگفتی ، آه فهمیدم!
آخر مگر نامرد هم غم خوار می شود ؟؟
آخر مگر نامرد هم غمخوار می شود !!؟؟
******
به اشک و ناله گفتم که صید در کمینم
توسلی که شاید جمال عشق بینم
به خنده گفت بلبل شبی میان عشاق
که مست جام دست امیر مومنینم (ع)
زینب پوررحمتی